بر اساس بررسی‌های صورت گرفته، شمار سالخوردگان ایران در سال 1420 به بیش از 26 میلیون و نسبت آن به کل جمعیت به بیش از 24 درصد خواهد رسید. رشد جمعیت سالمند در ایران در مقایسه با رشد جمعیت کل کشور و پیش‌بینی افزایش تعداد و سهم سالخوردگان در سال‌های آتی توجه بسیاری از صاحب‌نظران را جلب کرده و ظهور چنین پدیده‌ای مسئولیت سنگین رسیدگی به این جمعیت و لزوم برنامه‌ریزی آینده‌نگرانه برای کنترل مسائل مربوط به این گروه از جمعیت را مورد تأکید قرار داده است. مطالعات جمعیت‌شناسان نشان می‌‌دهد ایران در آستانه ورود به سالمندی جمعیت است و تا سال 1405، جمعیت سالمندان کشور بیش از 96 درصد رشد خواهد داشت و تعداد سالمندان به حدود 10میلیون نفر افزایش خواهد یافت. بر اساس آینده‌پژوهی‌های جمعیت، اگر کاهش باروری در ایران با همین روند پیش برود، تا 30 سال آینده جمعیت سالمند کشور ما مانند ژاپن خواهد شد. پدیده سالمندی زمانی تبدیل به می‌شود که سالمند توان کار کردن و تأمین معاش را نداشته باشد و از هیچ منبع دیگری همچون بیمه‌ها نیز حمایت نشود. به این ترتیب فرد سالمند به زیر خط فقر رفته و به علت آنکه از نظر جسمی نیز توان مناسبی ندارد، توانایی مراقبت از خود را نیز از دست خواهد داد. در چنین شرایطی اگر فرد پول داشته باشد‌، هزینه درمانی خود را تأمین می‌کند؛ اما اگر پول نداشته باشد، بر مشکلات وی افزوده می‌شود و او دچار مسائل متعددی خواهد شد. بنابراین اگر خانواده‌ها نتوانند از سالمندان خود حمایت کنند، آن‌ها دچار رها‌شدگی شده و به این ترتیب با پدیده سالمندان در جامعه نیز مواجه خواهیم شد. این امر نیازمند تعهد سیاسی و برنامه‌ریزی قوی برای اجرای اصلاحات لازم و مشارکت همه دولت‌ها، جامعه مدنی، جوامع محلی، خانواده‌ها و خود سالمندان است. با این شرایط پیش‌بینی می‌شود از سال 2050 به بعد، نسبت جمعیت سالمندی در ایران به بیش از 30 درصد خواهد رسید که از متوسط جهانی بیشتر بوده و شرایط جدیدی در کشور شکل خواهد گرفت و این شرایط به دلیل نداشتن برنامه‌ریزی و سیاسگذاری‌های مدون، برای کشور خطرناک و بحران‌ساز خواهد شد. حال باید اندیشید آیا پدیده سالمندی جمعیت برای کشور فرصت است یا تهدید؟ سیاست‌گذاران و مسئولین کشور چه رسالت خطیری درباره تحولات ساختارهای جمعیتی کشور به عهده دارند؟ https://eitaa.com/qom1400qom