⚫️آقای کشیش، بخش اعظم درآمد و مواجب خود را صرف خرید سهام می کرد. نکته ای که ساعتها مرا به فکر واداشت، این توصیف بعد از شرح انواع سهام های خریداری شده ی آقای کشیش بود: او قمارباز با احتیاطی بود. البته به خرید و فروش سهام به عنوان قمار نمی نگریست بلکه امیدوار بود که از این طریق بتواند ثروت هنگفتی به چنگ آورد. ◀️ ایمان آبکی مسیحیت، که در وقت فقر و نیاز و عمل به هیچ کار نمی آید، تمام آن چیزی بود که او در این داستان بلند فلسفی قصد بیانش را داشت. اما نویسنده که یک روشنفکر منتقد است، در همین فراز رمان خود، فلسفه ی بورس را قمار می داند، ولو آنکه سهامدار، خود متوجه نباشد که یک قمارباز حرفه ای شده است. در بیان اورو ِل، آنکس که قماربازی خود را در بورس نفی می کند، کشیش، یعنی نماد تحجر است. 🔗 منبع: رمان دختر کشیش، ترجمه‌ی مهدی افشار ____ 🚨پویش مبارزه با قمار سازمان‌یافته 🎲 @Qomar_ir