°🥀✵﷽✵🥀°
*وقایع ماه صفرورود کاروان اسراء به دمشق*
*یکم ماه صفر
#اسراء اهل بیت (علیهم السلام) را بعد از
#سه_روز معطلی وارد شهر
#شام کردند،*
*لشکریان وقتی به چهار فرسخی شهر شام رسیدند،
#نامهای به یزید نوشتند تا او را از رسیدن
#اسراء کربلا خبردار کنند،*
*یزید ملعون هم
#دستور داد که پشت دروازه تا
#سه_روز صبر کنید تا شهر را
#زینت کنند و سپس از هر دروازهای که خواستید وارد شوید که همه آماده استقبال هستند،*
*
#امام_سجاد (علیهالسلام) به نعمان بن منذرمدائنی فرمودند:
#مصیبتی شدیدتر از ورود به
#شام ندیدم،عرض کرد چگونه بود؟*
*
#امام_سجاد (علیهالسلام) فرمودند:ظالمان
#هفت_مصیبت بر سر ما آوردند:
#اول آنکه ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای و نیزهها احاطه کردند و با کعب نیزه به ما حمله میکردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و نی و دف و طبل میزدند،*
*
#دوم آنکه سرهای شهدا را در میان هودجهای زنها و اطفال ما قرار دادند،
#سر پدرم و
#سر عمویم حضرت عباس (علیهالسلام) را در برابر
#چشم عمههایم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها) نگه داشتند، و
#سر برادرم حضرت علی اکبر (علیهالسلام) و
#پسر عمویم حضرت قاسم (علیهالسلام) را در برابر
#چشم حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) خواهرانم میآوردند و با
#سرها بازی میکردند، و چه بسیار
#سرها بود که بر زمین در میان دستها و پاهای
#اسبان میافتاد،*
*
#سوم اینکه زنهای شامی از بالای بامها،
#آب و
#آتش بر
#سر ما میریختند،
#آتش به
#عمامهام افتاد، چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن راخاموش کنم، عمامهام سوخت، و
#آتش به
#سرم رسید و سرم را نیز
#سوزاند،*
*
#چهارم این بود که از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در
#کوچه و
#بازار با ساز و آواز ما را
#گردش دادند و میگفتند: ای مردم بکشید این
#خارجیها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند،*
*
#پنجم آنکه ما را از شتران پیاده کردند و به یک
#ریسمان بستند و به در خانههای یهود و نصاری عبور دادند و به آنها میگفتند: اینها همان اهل بیتی (علیهم السلام) هستند پدران شما را کشتند،امروز شما انتقام بگیرید و تلافی کنید،ای نعمان، تمام یهودیان و نصرانیان آنچه خواستند از
#خاک و
#سنگ و
#چوب به طرف ما
#انداختند،*
*
#ششم آنکه ما را به
#بازار برده فروشان بردند و میخواستند بجای غلام و کنیز
#بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها
#مقدور نساخت،*
*
#هفتم اینکه محل سکونت ما را در مکانی قرار دادند که
#سقف نداشت،
#روزها را از گرما و
#شبها از سرما آرامش نداشتیم، و از
#گرسنگی و
#تشنگی و خوف کشته شدن آسایشی برای ما نبود،*
*از اینجا سِرِّ سخن
#امام_سجاد (علیهالسلام) معلوم میشود که
#سخترین_مصائب را فرمودند:امان از
#شام*
*"الشام الشام الشام"*
*منابع:*
*تذکرة الشهداء ج ۲ ص ۳۶۳ ، رمز المصیبة ج ۳ ص ۲۵۹ ، سحاب رحمت ص ۷۳۶ ، سوگنامه آل محمد (علیهم السلام) ص ۴۹۵*
# گروه معارف
# دبیرستان -بنت- الهدی- صدر