🌺اگر از قرنطینه و در منزل ماندن خسته شده‌اید⁉️ بخوانید👇👇👇👇 🔷«آنقدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی بهش گفته بود: تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!...💍 🍃همسرشهید لشگری می‌گفت: خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود...🌺 🌹او اولین کسی بودکه رفت. ( اولین اسیر بود) و آخرین نفری بود که از اسارت برگشت....🌹 🌷اسیر که شد پسرش علی۴ ماهه بود و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود.. وقتی بازگشت از او پرسیدند:این همه سال انفرادی راچگونه گذراند ی⁉️ 🌱او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم. سالها در سلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می‌دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.👏 حسین می‌گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که در انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت می‌شدم.😂 🎁بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! ☘️ عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت 12 سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک فضای سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...»🌞 📚منبع:کتاب خاطرات دردناک.. شهید حسین لشکری ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💌 @qorunstory110