💠مــکـــتـــبـــــــــ شـــــــهـــــداء🍃 ایشان حیا می‌کرد از اینکه دست رد به سینه فقیری بزند. حتی اگر خودش هم آه در بساط نداشت، قرض می‌گرفت و کار مردم را راه می‌انداخت. خیلی به فکر مردم و آبرویشان بود. یک بار در مهمانی یک بشقاب بادمجان جلوی ایشان می‌گذارند. کمی می‌خورد و می‌گوید: « من چیز دیگری نمی‌خورم، همین برای من کافی است!» و بشقاب را تا ته می‌خورد! موقعی که بیرون می‌آیند، یکی از همراهان می‌گوید،« آقا! این چه کاری بود که کردید؟ شاید کس دیگری هم میل داشت بادمجان بخورد». شهید نواب نمی‌خواست علت را بگوید. وقتی طرف اصرار کرد گفت: « کمی بادمجان که خوردم، دیدم تلخ است. گفتم اگر کس دیگری بخورد و به روی صاحبخانه بیاورد، او شرمنده خواهد شد. برای همین خودم تا ته خوردم که کس دیگری نخورد و آن بنده خدا که آن قدر زحمت کشیده بود، خجالت‌زده نشود». ازاین اخلاقیات زیاد داشت. خاطره مقام معظم رهبری از 🌷شهید نواب صفوی🌷