࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
@Quran124
࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐
➡️... ادامه بحث
میعادگاه عشاق و مراتب عاشقی(قسمت ۳۰)
موضوع این بحث:
👈
در امتحان عشق، چه کسانی نجات می بابند؟
🎤 سخنران:
استاد صادقزاده
📝تکمیل و ویرایش:
اتاق فکر اندیشکده[۱]
🍃🌺🍃
🍃 قلب انسان، در تقلب( زیر و رو شدن) است و هر لحظه از جانب معشوقش نسیمی به او میرسد. جلوهای به او میرسد و بسته به آن رایحهی خوش، او مست میشود.
«مَثَلُ الْقَلْبِ، مَثَلُ الرِّيشَةِ تُقَلِّبُهَا الرِّيَاحُ بِفَلاةٍ».
[
قلب ما عین پری در بیابان است که باد آن را مدام از این سو به آن سو میبرد.]
شهدای کربلا هم این گونه بودند. این رایحه امام حسین است.
❤️حنظلة بن اسعد شبامي که از شهدای کربلاست، انسانی شجاع، سخنور و بزرگ بوده است. ایشان در بین راه به امام حسین پیوست.
آنقدر انسان بلیغ و دارای منطقی بود که هر وقت قرار بود مطلبی به دشمن منتقل بشود، حضرت ایشان را میفرستاد. وقتی همهی اصحاب امام حسین شهید شدند، از اصحاب یکی دو نفر باقی مانده بودند که یکی این آقا بود. این حنظله مجروح بود و در همان حال شروع کرد به نصیحت کردن یزیدیان : شما میدانید با چه کسی میجنگید؟ شما میدانید با کشتن حسین ع همه جهنمی میشوید؟
🍃 امام به او گفت: «انهم قد استجيبوا العذاب حين ردوا عليك ما دعوتهم اليه من الحق».
[
اینها همان بار اولی که تو رفتی و دعوتشان کردی و اجابتت نکردند، جهنمی شدند.]
چون تو در معشوقت فانی هستی، تو آئینهی معشوقت هستی. اگر تو را رد کردند یعنی مرا رد کردهاند، چه برسد به این که این همه از اصحاب و یاران مرا کشتهاند!
هرکسی یک نفر از اینها را بکشد، مستوجب عذاب ابدیست. بعد فرمود نه!
هرکسی یک نفر از اینها را لبیک نگوید، مستوجب عذاب ابدیست. بعد او سریع متنبه شد.
❤️
امتحان ولایت امتحان سنگینی است.
قال: «صدقت. جعلتُ فداك! انت افقهُ مني و احقُ بذلك».
[ راست می گویی فدایت شوم! شما از من دانا تر هستی و به آن هم سزاوارتری]
⬅️
سریع جهل خودش را پیش کشید.
⬅️ ادب محضر امام خیلی سنگین است.
🍃 چون بعضی اوقات
اگر در محضر عشق، رعایت نکنی ممکن است آن
پرندهی عشق فرار کند و از بام برخیزد. سریع باید به محضرش عذر خودت را ببری.
در نهایت گفت: «أفلا نروح إلى ربّنا و نلحق بإخواننا؟» گفت:
این رایحه ات را از ما دریغ نکن.امام حسین ع میفرماید:
«رُح»، برو.
اگر
امام این را به کسی نفرماید و به او رخصت ندهد، آن شخص نمیتواند به مقام فنا در عشق نائل شود.
❤️در مورد اهل بیت ع داریم «
کلّنا سُفن النجاة و سَفینة جَدّی الحُسین أوسَع و فی لُجج البحار أسرع».
در کشتی نجات امام حسین که از کشتی سایر ائمه سریعتر است.
🍃
یک کشتی دیگری هست که از کشتی امام حسین هم سریعتر است و آن کشتی علی اصغر است.
روایت داریم از اهل بیت که ما
کشتی نجات هستیم. هر موقع به مشکلی برمیخوریم، به خون گلوی طفل رضیع، پناهنده میشویم.
❤️
امام حسین ع وقتی تمام اصحاب و اهل بیتش را از دست داد و تنها شد و به مشکل برخورد، به سراغ علی اصغر رفت.
🍃 امام حسین شب قبل همه را جمع کرد و پیش پیش همهشان را کشت.
«
موتوا قبل ان تموتوا».
اینها شب عاشورا همگی کشته شدند.
امام ع یارانش را به عالم آخرت انتقال داد. این که همگی جایگاهشان را در آخرت دیدند یعنی موت. لذا
امام حسین پیش پیش همهی این ها را کشت و دوباره برگرداند.
آنجا اباعبدالله ع میفرماید:
وقتی همه کشته میشوند و من تنها میشوم و دهان من از تشنگی خشک شود، که این بالاترین جلوهی معشوق بر اباعبدالله بود به گونه ای که لبانش عین چوب خشک، خشک شد.
❤️ آنگاه میفرماید: بعد به سراپرده آیم و آب یا شیر طلبم. عطش از طرف حق متعال بر او زیاد میشد و راه رفع این عطش نوشیدن آب ظاهر که نیست. پس علی اکبرش را در راه خدا میداد، اهل بیتش را میداد. سپس میفرماید:
گویم آن
فرزند مرا بیاورید تا از لعاب دهان او بنوشم. علی اکبر آمد و گفت پدر من از لعاب دهان تو بنوشم.
حالا حسین میخواهد از لعاب دهان علی اصغر بنوشد! لذا در کربلا، آن که آخر بود اول شد.
علی اصغر در شهدای کربلا اول است. اینجاست که حضرت خطاب به آن شخصی که برای رفع مشکلش نیت چله کرده بود.
فرمود چله نمیخواهد بگیرید! یک روضهی علی اصغر کارت را درست میکند.
وقتی که حسینی که عالم در پناه اوست، به مشکل میخورد میرود سراغ علی اصغر..
🍃
وقتی علی اصغر را در آغوش امام میگذارند امام به این فکر میافتد که این آخرین تیر است برای هدایت و نجات این جماعت. ⬅️ که اگر علی اصغر وارد سپاه عمر سعد میشد نجات پیدا میکردند.
❤️هرکس علی اصغر را به دلش راه بدهد عاقبت به خیر است. این طفل دهانش را باز و بسته میکرد... دیدم رندی میگفت این طفل با باز و بسته کردن دهانش به عرش میرفت و امام حسین او را میکشید و به آغوشش میآورد.