#قصص_قرآنی
#وفات_سلیمان_علیهالسلام
«
فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَىٰ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ ۖ ...»
[ سبأ: 14]
🔹
#سلیمان ملکالموت را گفت که چون وقت اجل من نزدیک شود چندروز پیش از آن مرا اعلام کن .
چون وقت او رسید باو گفت که از عمرت یکساعت بیش نمانده.
🔹سلیمان علیهالسلام شیاطین را فرمود که برای من کوشکی از آبگینه بسازید که در آنجا روم و مردمان را ببینم،
فیالفور برای او کوشکی چنین ساختند و او در آنجا رفت و بطاعت مشغول شده و به جهت ضعف قوه تکیه بر عصا کرده بود و به همان هیئت عزراییل قبض روح او کرده و نزد بعضی آنست که حق تعالی خواست تا خلق را اعلام نماید که جنیان غیب نمیدانند و بجهت این سلیمان علیهالسلام در وقتیکه در کوشکی که بلور بود او را مردمان دیدندی، و وی مردمان را دیدی بر عصا تکیه کرده .
🔹پس آنچنان بر پای ایستاده و بر عصا تکیه کرده، قبض روح او کرده و او هریک از جنیان را بکاری تعیین کرده بود تا یکسال آنچنان برپای ایستاده و بر عصا تکیه کرده و بتصور آنکه
#سلیمان زنده است کار میکردند و سلیمان کسان خود را وصیت کرد که مرگ مرا فاش مکنید تا جنیان از عمل خود باز نمانند و ساخت مسجد باتمام برسد.
🔹پس از یکسال پایین عصا را موریانه بخورد و او بزمین افتاد و همه جن و انس را معلوم شد موت او.
📒
تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم و زندگانی چهارده معصوم (ع)،سیّدالمحدثین السیّد محمدمهدی بن السیّد محمدجعفر الموسوی
💠💠💠
کانال رسمی دارالقرآن مسجد مقدس جمکران
@quran_jamkaran