*🟣سرگذشت عالم برزخ* *🔹قسمت دوم* *☠️جدایی روح از بدن* در این هنگام ناگاه متوجه سفیدپوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا می کشاند. در قسمت پاها هیچگونه دردی احساس نمی کردم اما هرچه دستش به طرف بالا می آمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس میکردم. گویا همۀ دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. ناگهان دستش به گلویم رسید، تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی می کرد که احساس کردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمان از حدقه درآید..... 👈🏻ادامـــــه دارد.....✅قرآن ودعا