♦️ خود مختاری تام انسان مدرن 🔻 غرب مدرن اولین و تنها تمدنی است که با مادی انگاشتن هستی، عقل خود بنیاد نفسانیت‌مدار را محور آن قرار داد و انسان را به مثابه موجودی خود مختار و مستقل در نظر گرفت. خود مختاری انسان غربی، مراحل و تطوراتی داشت که در مرحله اول آن هنرمندان و فیلسوفان نقش مهمی داشتند. ▪️ در مرحله نخست و در عصر رنسانس، به مدد دگراندیشان هنرمند و فیلسوف، انسان در پی کشف خود نفسانی‌اش بوده و اگر تا پیش از این و دوران باستان، انسان در چشم خدایان دیده می‌شد و خود تصویر بود، از عصر رنسانس، به بعد، جهان به تصویر تبدیل شد و انسان چونان تماشاگر، خود، سازنده پندار حضور مستقل در اشیا شد. ▫️ خودگرایی دوران رنسانس در عصر روشنگری به استقلال کامل خود، خود محوری و سوبژکتیویسم انجامید، کنشگری انسان غربی در این دوران، پایه‌های مدرنیته را انسجام بخشید. در عصر روشنگری، سوژه مدرن، خودخواهی و خودبینی (انانیت و نفسانیت) را هدف و معنای زندگی قرار داد و تا اواخر قرن 19 میلادی ماموریت تمدن مدرن را به خود اختصاص داد. 🔺 اگر از اواخر قرن هجدهم تا پیش از ظهور عصر پست‌مدرن را دوران پساروشنگری بنامیم، در این دوران با گسترش سوبژکتیویسم در قالب انقلاب صنعتی و پس از آن برخی اعتراض‌ها نسبت به قواعد مدرنیته روبه‌رو هستیم که به ظهور نوعی از خودمداری افراطی در دوران پست مدرن می‌انجامد. ✍🏻 رفیع الدین اسماعیلی 🔗 @r_esmaeili