..💕💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕
💕💕💕💕
💕💕💕
💕💕
💕
حتی اگه لیلا ازم متنفر بشه مهم این بود که اون حالش خوب باشه انقدر تو احساسهای بد قرار گرفته بود
که نمیتونست عاقلانه فکر کنه و تصمیم بگیره من نباید بهش اجازه میدادم تا زندگی خودشو خراب کنه
من باید کمکش میکردم و تو این راه خداروشکر پرستو همراهم شده بود
فکر میکردم قانع کردنش سخت باشه
که نشون میداد آدم عصبانی و خشنی نبود. سوار ماشین شدیم و داشتم همینطوری تو خیابونا چرخ میزدم
که با صدای پرستو از فکر اومدم بیرون
_خب تا کی قراره تو خیابونا بچرخیم بیا فکر کنیم دیگه
+ من دارم فکر میکنم اما برای نتیجه نمیرسم تو چی تو فکر کردی
_ آره فکر کردم من و تو مجبوریم
که با هم بار آراد حرف بزنیم.
+من و تو باهم! من اصلاً نمیام سمت داداشت
_ چرا میترسی ازش
ابرومو انداختم بالا گفتم
+ترس چرا باید ازش بترسم فقط دلم نمیخواد تو یه شرایطی قرار بگیریم که مجبور شم بهش بیاحترامی کنم
ادامه دارد....💕
˚ .
─━━━━⊱♥️⊰━━━━─
🫀 𝐉𝐨𝐢𝐧 :
@Raaz_zendegi