🥀 باز هم خوب شد شانه و مسواکت بود.
وگرنه کمتر کسی زیر بار این غم دوام میآورد؛ ۳۹ سال انتظار کشیدن و حتی چند پاره استخوان هم قسمتت نشود؟!
✨ تحملش فقط از مادری بر میآید که درد فراغ را ۶۳ سال پیش تحمل کرد، ۲۴ سال بعد، درست همان روزهایی که منتظر بود کمی آسودهتر شوی تا رخت دامادی بر تنت کند، قصهی فراقش آغاز شد و تا همین امروز چشم انتظار دیدن قامت رعنایت بود.
همهاش میگفت شاید زنده باشد، شاید یکی از این صداها، صدای پایش باشد.
🍂 حالا که نزدیک به ۴ دهه از آن روز بیرنگ و فروغ مفقودالاثر شدنت میگذرد، دست مادر را در دست امام رئوف گذاشتهای و خبر شهادتت را میدهی!
چه کند با این غم؟ با این تضاد بین احساسات...
بالاخره تکلیف معلوم شد؛
صداهای گاه و بیگاه شبانه که بوی آمدنت را میداد به پایان رسید، انگار دیگر شب همه سکوت شده است. حسین مفقودالاثر، پیدا شده و حالا چشم به راه آمدن مادر است.
🚩 جایی میان همسالان آن روزهایش آرمیده است، در میان دانشجویان جوانی که برای تبرک گرفتن از خاک مزارش میآیند، دنبال مادر میگردد. مادری که وسط همهی حزن و شادیهایش که خبر پیدا شدن شهیدش در او رقم زده است، به خود مسلط میشود، میگوید خدا این حسینها که راهش را ادامه میدهند حفظ کند و اشاره میکند به محمدرضا گرایی که حالا افتخار خادمی حرم را پیدا کرده است و رسیدن به مدال طلای جهانیاش را مدیون یکی از همین شهدای گمنام میداند.
💫 خدا به دلش صبر دهد؛ ۳۹ سال انتظار کشید و حالا باید راهی اصفهان شود، سنگ قبری که تا امروز روی آن نوشته بود شهید گمنام حالا متعلق است به حسین شکرائیان.
🗓 ۱۴ سال شهید گمنام بود و پناهگاه دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان.
خیلیهایشان توی فراز و فرودهای زندگی که کم میآوردند، امیدشان که از رسیدن به مطلوب قطع میشد، یا کار مهمی را میخواستند شروع کنند، راه کج میکردند سمت مقبره الشهدا. دقایقی دورتر میایستادند تا مزار خالی شود، بعد به سکوی سفیدی که سه شهید را در آغوش گرفته بود که میرسیدند فخلع نعلیک را تداعی میکردند، سر به سردی سنگ شهدا میگذاشتند، درد و دل میکردند و وقتی خوب سبک میشدند، با نفسی تازه، دست به سینه گذاشته و عقب عقب از مقبره خارج میشدند.
🔆 حالا شهید مفقودالاثر، مشهودالنشان شده است و سهم مادر از همهی مادرانگیهایش همین تکه سنگ است و در آغوش کشیدن اندک وسایل شخصی حسین که وقت تفحص همراهش بوده است.
الحمدلله، رحمت بر آن شیر محبتی که به تو داد و تو را عاشق کرد، و خودش عاشقانهتر درد فراق را چشید.
🤲 خدا سایهی این مادران را از سرمان کم نکند که هرچه داریم از صبر زینبی آنهاست.
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب
@rabteasheghi⏪