‼️ استثنا کرده بود! نمی‌دانم من هم شاملش می‌شدم یا نه!! ای‌کاش می‌شدم! خب از کجا باید می‌فهمیدم؟؟ نشانه‌اش چه بود؟؟ 🔻 طـهورا را به مدرسه می‌رسانم. ترجیح می‌دهم به جای گرفتار ماندن در این ترافیک سرسام‌آور، کـمی در فضای سبزِ روبه‌روی مدرسه بنشینم و از هــوای دل‌انــگیز صبحگاهی لذت ببرم. 📖 کتابی را که هفته پیش هـدیه گرفته بودم، آوردم تا بخوانم... اما صفحه اولش را که باز می‌کنم، سوال اولِ کتاب تو ذوقم می‌زند!! "آیـا در دنــیا احساس ایمنی و امــنیت دارید؟" چه سوال ناشیانه‌ای؟! خـُب، معلوم است که نــه! حالا دوباره نویسنده سوالش را ادامه می‌دهد و می‌پرسد: پــس چگونه می‌توانیم در دنیا به ایمنی و امنیت برسیم؟؟ حالا این شد یک سوال حسابی! اگـر این سوال را نمی‌پرسید، کلاً ازش قطع امید می‌کردم... دفتر خاطرات روزانه‌ام را باز می‌کنم و سوال کتاب را دوباره می‌نویسم... چگونه...؟! خب زندگی من که مستثنا از قاعده‌ی دنیا و احوالاتِ چرخان و پیچ و واپیچش نیست!! دنیا، دنیاست دیگر... دنیا و نا‌ایمنی‌هایش... دنیا و احوالات عجیب و غریبش... دنیا فراز و نشیب‌هایش! نمی‌دانم چرا همیشه حسم به دنیا درست نمی‌شود! هیچ وقت نمی‌توانم به آن اطمینان کنم! نمی‌توانم به خوشی‌هایش دل خوش کنم! به موفقیت‌ها دستاوردهایش مغرور و سرخوش باشم! حتی غم‌هایش هم ماندنی نیست! پس چطور می‌توان با این دنیا معامله کرد؟! عجب حریف چِغر و بدبدنی‌ست این دنیا... ✨ و حالا انگار که دوباره، تمام جــوابِ سوال‌هایِ من می‌رسـد به همان استثنا!! ... وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾ وقت تنگ است! فرصت زندگی کوتاه است و انسانی که در خسران است مـــگر... مــگر ایمان با ایمان است که می‌تـوان در شرایط ناایمنِ دنیا خاسر و متضرر نشد! ایمانی که در عـملِ صالح خودش را نشان مـی‌دهد...!! و حالا از بین تمامی عمل‌های صالح، تواصی به حق و تواصی به صبــر آورده شده!! چــرا؟؟ گویا دوباره پای استثنایی در میان است! استثنایی که می‌گوید، ببین! تو با خودت به جایی نمی‌رسی!! تو با جامعه عجین شده‌ای، تو برای جــمع ساخته شده‌ای و برای نجاتـــــــِ از خــسران، باید برای جـــمع کاری بکنـــی... 📱صدایِ زنگِ تلفن مرا به خودم می‌آورد!! ای وای چقــدر زمان گذشته و من همچنان اینجــا نشسته‌ام... 💫 در لابه لای روزمرگی‌هایم، دوباره به یاد سوال نویسنده می‌افتم! حالا شاید بتوانم برای ناایمنی دنیا، راه حلی پیدا کنم! راه حلی که استثنای سوره عصر به من نشان داد! راهِ چاره‌ای به اســم ایمان، آن هم ایــمانی که فقط در من و زندگیِ مـن خلاصه نشود!! ✍ ز . ک 📌 برداشتی از جلسات تدبر @rabteasheghi