🔰 ۴۰ ماه اسارت دختر آبادانی در عراق
معرفی کتاب «من زنده ام»
🔸 منتشر شده در شماره چهارم گاهنامه الگوی سوم
🔻وقتی ما را داخل گودال انداختند، برادرها جا باز کردند. روی دست و پای همدیگر نشستند تا ما دو تا راحت بنشینیم و معذب نباشیم. سربازهای عراقی که این صحنه را دیدند، به آنها تشر زدند که چرا جا باز میکنید و روی دست و پای هم نشستهاید؟ و با اسلحههایشان برادرها را از هم دور میکردند. نگاههای چندشآور و کشدارشان از روی ما برداشته نمیشد.
🔻یکباره یکی از برادرها که لباس شخصی و هیکل بلند و درشتی داشت با سر تراشیده و سبیلهای پرپشت و با لهجهی غلیظ آبادانی، رو به سربازهای بعثی کرد و گفت: به من میگن اسمال یخی، بچهی آخر خطم، نگاه به سرم کن ببین چقدر خط خطیه، هرخطش برای دفاع از ناموسمونه.
🔻 وقتی شما زنها رو به اسارت میگیرید یعنی از غیرت و شرف و مردانگی شما چیزی باقی نمونده.
📍 این محتوا را میتوانید در پست بعد به صورت کامل مطالعه بفرمایید.
#گاهنامه_الگوی_سوم
#شماره_چهارم
🔸
www.mehrvare-banoor.ir
🔸
@radio_banoor