لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
🔻«تو تو یکی از همون چادرا بود که دیدمش! یه قُمری غمگین که گوشه‌ی چادرش کز کرده بود و غم دوعالم از چشماش می بارید. برخلاف همیشه که سعی می کردم خیلی مزاحم چاردیواری تنگ مردم نشم، رفتم و کنار زن نشستم. باهاش حال و احوال کردم اما حتی یه ذره از غم تو چشماش کم نشد!» 🔹 به روایت زهرا نقی‌لو 🎙 رادیو بانور | روایتگر بانوان کنشگر مسجدی 🔸@radio_banoor