📌حاشیه‌‌نویسی پنجمین قسمت رادیو تئودیو ✍فاطمه صابر ساعت ۸:۰۰ آغاز حضور بچه‌های گوینده و عوامل تئودیو بود. به قول شاعر، "اندک اندک... جمع مستان می‌رسد". همه تو آمفی تئاتر الهیات جمع شدند. ساعت ۸:۳۰، شروع ماجرا بود. یک تلاش نفس‌گیر ۴ ساعته! یعنی ۱۲:۳۰. ✍مجری‌ها، شروع کردند. بعد چند بار تمرین و گفتگو بالاخره ضبط کارشون شروع شد و آقای و آقای کار رو تموم کردند. مثل شروع یک دومینو بود. بقیه به ترتیب رسیدن و اجراها ضبط شد. از مجری‌ها تا گوینده معرفی فیلم که حدود یک ساعتی روی صحنه نشسته بود و تمرین می‌کرد، تا درگیری‌های پشت صحنه بین خانم و آقای که سالن رو گذاشته بودن رو سرشون. از گفتگوی لحن خوانش... 📌اما بخش جذاب، گفتگویی با چاشنی سیاست از زبان دانشجویان بود. جنگ که نداریم، ولی موضوع جالبی، جنجالی بود که "صداش بعدا درمیاد"! 📌حواشی درد و دل دانشجویی رو که نگیم، شاید بیشترین وقت تمرین اونجا بود! چهار نفر بالا وایستادند، که چهار تا درد و دل دانشجویان تحصیلات تکمیلی رو بگن اما فقط میخندند! اما در نهایت "هر چه دل تنگت می‌خواهد بگو" جناب دانشجوی تحصیلات تکمیلی. و اربعینی‌هایی که امسال، دلتنگ خاطرات بودند، گفتند و ما شنیدیم. ✍و شعر نابی از جذبه بانوی صبر، البته همونطور که خودتون میدونین شنیدن کی بود مانند دیدن. 📌در پایان، یک قاب یادگاری از یک تیم همدل که ترکیبی از جوانان دهه شصت، هفتاد و هشتادی بودند برای یک صدای ماندگار... صدای پنجم تئودیو رو از دست ندید! .