📖 ✍️ استاد یزدانپناه ▪️بخش نهم ⏺ تأثیر روش شهودی در اندیشۀ فلسفی 🔺 برخی می پندارند ترکیب ذوق و بحث، به عنوان یک روش فلسفی در تلقّی حقایق، ترکیبی ناهمگون و طریقی ناصواب است و ثمره تلاش افرادی همچون سهروردی و به ویژه ملاصدرا، درهم آمیختن مقولات متعدد و به هم ریختن نظم منطقی مباحث است. انصاف این است که این پندار سطحی و نادرست است؛ زیرا افزون بر آنچه در قسمت پیشین به عنوان تلطیف سرّ ارائه شد، تأثیر همراهی مکاشفه و علم حضوری به حقایق هستی، در فراهم آمدن علم حصولی و فلسفی برتر، هرگز قابل انکار و اغماض نیست. 🔺 دریافت های شهودی ، افزون بر «جهت دهی به مباحث حصولی فلسفی»، «طرح مسائل و زوایای جدید»، «خطایابی های دقیق در فرایند بحث و استدلال»، «کشف حد وسط ها و تبیین راهکارهای عقلی قوی تر» و ...، یکی از دغدغه های اساسی در دانش های حصولی، یعنی همان « حل مسئله مطابقت با واقع، یعنی اطمینان یابی در مطابقت علوم حصولی با واقعیت» را به بهترین وجه سامان می دهد. 🔺 سهروردی در ارائه روش تألیفی خود، به تأثیر اخیر توجه کامل دارد. وی بر این باور است که فیلسوف باید افزون بر اصول بحثی، چنان قدرت روحی ای داشته باشد که بارها به عوالم دیگر سفر کرده، تا بدانجا که ملکۀ خلع بدن را در خود فراهم آورده باشد.چنین کسی به هنگام روی آوردن شکّ و شبهه ای در مباحث استدلالی، با مراجعه به صحنۀ واقعیت و کشف عینی عوالم ملکوتی و تأمل دوباره در آنها، می تواند شک خود را برطرف سازد و با تطبیق دادن های پیاپیِ دانش حصولی خود با دریافت های شهودی، ریشه خطا را بخشکاند و درصد اطمینان را فزونی بخشد. ⏺ تحول در مفهوم فیلسوف و حکیم 🔺 از منظر سهروردی، حقیقتِ حکمت رسیدن به واقع است؛ بنابراین، کسانی که تنها در جنبۀ بحثی مانده و به واقعیت دست نیافته اند، تنها متفلسف اند، نه فیلسوف. فیلسوف کسی است که به واقع برسد، اگر چه راه استدلال را نپیموده باشد. از این رو، عارفان حقیقی از نگاه سهروردی حکیمان واقعی اند و نام حکیم تنها بر کسی شایسته است که به مقام ذوقی دست یافته باشد. 🔺به همین سبب سهروردی به طالبان حقیقت پیشنهاد می کند روش ترکیبی میان درس و سلوک را برگزینند؛ با این توضیح که نخست به مقداری از «علم تعلیمی» در حدی متعارف و معمول بپردازند و سپس « علم تجردی اتصالی شهودی» را وجهه همّت خود قرار دهند تا آنکه در سلک حکیمان درآیند. ⏺ اعتماد بر مکاشفه های اهل کشف 🔺سهروردی راه را برای آنان که خود اهل کشف نیستند، باز می داند تا با یک واسطه بتوانند از روش تألیفی (بحثی_کشفی) در مباحث فلسفی بهره مند شوند. راهی که وی پیش رو می نهد «اعتماد غیر مکاشفان بر کشف مکاشفان» است؛ زیرا هرچند علوم شهودی و حضوری در آغاز تنها برای شخص عالِم و مشاهد، حجیت و اعتبار دارد، پس از آنکه گزارش از آن به حدّ تواتر برسد، حجیت و اعتبار عمومی می یابد و برای همگان قابل استفادۀ علمی می شود. 🔺در پی شیخ اشراق، ملاصدرا نیز اعتماد به کشف مکاشفان را وقتی به حدّ تواتر برسد برای غیر مکاشفان معتبر دانسته است. 📚 منبع: کتاب آموزش حکمت اشراق ص 26_29 ♻️آدرس کانال 🆔https://eitaa.com/Roshanye_Vagheeyat