📖 ✍️ استاد یزدانپناه 💢بخش دهم ▪️منابع حکمت اشراق 🔺 جدا از حکمتِ بحثی مشایی و شهودات خودِ سهروردی که هر دو در شاکله فلسفی حکمت اشراقی تأثیر بزرگ دارند، سهروردی از سه منبع دیگر نیز بهره برده است. 1️⃣ حکمت های باستانی 🔺 همانند حکمت یونانی پیش از ارسطو، آموزه های حکمای بابل، هند، مصر، چین وبه ویژه حکمت پهلوی و ایرانی است، سهروردی از نظر روش و محتوا بهره های بسیاری از این حکمت ها برده است و اساساً خود را احیاگر آثار ایشان می داند و به دلیل نزدیکی در روش ذوقی و شهودی میان خود و آنان، نسبت به آنها بسیار خوش بین است و با طرح نظریه «خمیرۀ ازلی حکمت»، همه این حکمت ها را به یکدیگر گره می زند.وی با یک نگاه کلان، بر این باور است که زبان ها و اصطلاح ها متفاوت است، ولی همه از یک حقیقت خبر می دهند. 🔺 هرچند پس از او با فاصلۀ پنج قرن، صدرالمتألهین هم این اعتقاد را پذیرفته و تا حدودی پی گرفته است، امّا حتی پیگیری های صدرا نیز پس از چهار قرن به گستردگی کار شیخ اشراق نمی رسد. از همین رو، باید با تأسف فراوان این نوآوری بدیع سهرودی را که مایه های اصلی فلسفه و حکمت تطبیقی را پی گرفته است، منحصر به خود او دانست. 🔺اگر فیلسوفان اسلامی این نگرش ویژه را پس از وی نیز به طور جدی پی می گرفتند، بی گمان اکنون ما سرمایه های بزرگی در اختیار داشتیم که می توانستند افزون بر شناخت عمیق و گسترده تری از حکمت های گوناگون جهان، بیانگر یک حکمت واحد جهانی و جاویدان باشند و فرهنگ های مختلف فلسفی و حکمی را به یکدیگر گره بزنند. 2️⃣ عرفان اسلامی 🔺وی گرایش مثبتی به بزرگان از صوفیه و عرفا داشته است و حکایت منامیه این خوش بینی را در او تقویت کرده بود. در حکایت منامیه هنگامی که ارسطو نام افرادی همچون بایزید بسطامی و سهل تستری را می شنود، شکفته می شود و ایشان را حکیمان واقعی و فیلسوفان حقیقی می شمارد. این ماجرا، سهروردی را به این نتیجه می رساند که عارفان اسلامی نیز از جمله کسانی هستند که توانسته اند به خمیرۀ ازلی حکمت دست یابند. 🔺 با این همه، هرگز آموزه های رسمی و اصلی اشراقی در بعد نظری در قالب های معروف عرفانی قرار نگرفت. از همین رو، از یک سو باید آثار سهروردی را در مقایسه با آثار عرفا، آثاری مستقل ارزیابی کرد و از سوی دیگر باید گفت حکمت اشراقی نتوانسته به شاخصه های اصلی عرفان دست یابد، آن گونه که خلف او صدرالمتألهین بدانها دست یافته است. اما در بعد روشی و سلوکی و برخی مباحث علم النفس، شباهت های بسیاری با عارفان اسلامی دارد و گاه نیز تا مرتبه فنا و فنای در فنا و حتی گاهی تا مقام بقای بعد از فنا را _که به ظاهر وحدت شخصی نزدیک می شود_ به نگارش درآورده است. 📚 منبع: کتاب آموزش حکمت اشراق ص 30_33 ♻️آدرس کانال 🆔https://eitaa.com/Roshanye_Vagheeyat