📖 ✍️ استاد یزدانپناه 💢بخش بیست و سوم ◾️ مراتب هستی در متافیزیک نوری (2) 1️⃣ نورالانوار 🔘وحدت نورالانوار 🔺 شیخ اشراق نیز پس از اثبات نورالانوار می گوید: وجود دو نور غنیّ بالذات تصور ناشدنی است؛ زیرا در فرض تعدد و تکثّر نورهای غنی، نکته اساسی آن است که چه عاملی موجب اختلاف، امتیاز و در نهایت تکثّر آنها شده است. سهروردی برای اثبات عدم تکثر نورالانوار، پنج فرض از موارد تکثّر را نقد و بررسی می کند و با نفی آنها فرض تکثر نورالانوار از اساس باطل و وحدت آن اثبات می شود. 🔘 دوام نورالانوار 🔺 وقتی همۀ موجودات به نورالانوار وابسته اند، معنایش آن است که اگر نورالانوار معدوم شود، همه چیز نابود خواهد شد؛ ولی از ویژگی های نورالانوار دوام و بقای اوست؛ به گونه ای که به حسب ذات خود عدم ناپذیر است. 🔘 نامتناهی بودن حق تعالی 🔺 شیخ اشراق خداوند را بی نهایت می داند و می گوید: نورالانوار شدیدترین حدّ و کمال نوری را داراست و در نفس نوریتش غیر متناهی است. البته او بی نهایتی نورالانوار را نه آن گونه که عرفا درک می کنند، بلکه در بستر تشکیک خاصی نور معنا می کند. 🔺 اشکال اگر نورالانوار در نهایت شدّت است، نباید بر ما مخفی بماند پاسخ این مسئله از شدّت نورانیت خداوند و ضعف قوای ما بر می خیزد و خللی در شدّت ظهور و آشکاری نورالانوار پدید نمی آورد؛ چنان که از شدّت نور خورشید نمی توان در جرم آن نگریست. 🔘 علم باری تعالی 🔺 شیخ اشراق به صورت مفصل از این صفت الهی بحث کرده است و با آنکه بحث از علم باری تعالی را از جهاتی پیش برده است، با نقد علم عنایی مشاء و حذف علم به اشیا پیش از ایجاد، نقش هستی شناختی علم را در شکل گیری کثرت به شدّت فروکاسته است و با اینکه دیدگاه وی در باب علم خداوند با استقبال فلاسفۀ پس از وی حتی صدرالمتألهین مواجه شده، اما مهم ترین نقد صدرالمتألهین به همین بخش از گفتار اوست که وی علم پیش از ایجاد را سامان نداده است و چنین معنایی خلل جدی در تبیین روند فاعلیت باری تعالی پدید آورده است. 🔺 سهروردی با ابتنا بر هستی شناسی نوری و دیدگاه های ویژه اش در باب علم اشراقی و حقیقت ابصار، علم خداوند را در شش نکته پیگیری کرده است. 1️⃣ علم ذات به ذات 🔺 علم خداوند به ذات خودش را با هویت نوری خداوند تبیین می کند. 2️⃣علم ذات به ماسوا، پس از ایجاد 🔺 علم خداوند به اشیا را در موطن خودِ اشیا و به نحو حضوریِ اشراقی می داند. 3️⃣ علم خداوند به ماسوا در مرحلۀ عالَم ماده 🔺 اگرچه شیء مادی را عالِم به خود یا دیگری نمی داند، اما هیچ منعی در آنکه موجودی مادی، معلوم شیء مجردی قرار گیرد، نمی بیند. او موجودات مادی متغیّر را به دو گونه معلوم پروردگار می داند؛ نخست، آنکه خداوند مثل همه اشیای دیگر، مادّیِ موجود، به نحو علم حضوریِ «در موطن فعل»، عالم است. 🔺 دوم، آن است که صورت های همۀ امور مادی چه آنها که در گذشته موجود بوده اند و چه آنها که هم اینک موجودند، یا آنها که در آینده تحقق می یابند، صورت های همه آنها پیش از وجود مادیشان، در نفوس فلکی نقش بسته و موجود است و این نفوس با همه صورت ها ،معلوم حضوری پروردگارند. 4️⃣ علم خداوند به ماسوا پیش از ایجاد 🔺 خداوند از طریق صورت های موجود در نفوس فلکی، قبل از ایجاد اشیای مادی، بدان ها علم دارد. این تنها علم تفصیلی پیش از ایجاد از نگاه سهروردی است. آنچه بسیار اهمیت دارد آن است که او علم پیش از ایجاد کلّ عالَم را در مرحلۀ ذات حق تعالی تصویر نکرده است. 5️⃣ ارجاع علم حق تعالی به بصیر بودن 🔺 هویت ذات به ذات و همچنین علم ذات به اشیاء، به بصیر بودن و شهود باز می گردد؛ یعنی علم حق تعالی همان بصیر بودن حق است؛ زیرا هویت علم ،به شهود رجوع دارد و هویت شهود به بینایی و ابصار تحلیل می شود. 6️⃣ تغیّر و تکثّر در علم باری تعالی 🔺 با حذف ارتسامی عنایی از مقام ذات و سپس با طرح علم اشراقیِ حضوری که به صورت اضافۀ اشراقیه تحلیل می شود، نشان داده است همه این اضافه ها خارج از ذات حق تعالی هستند و تغییر اضافه و همچنین تکثر آنها تأثیری در مقام ذات خداوند ندارند و موجب تغییر و کثرت در ذات نمی شوند. 📚 منبع: کتاب آموزش حکمت اشراق ص 73_79 ♻️آدرس کانال: 🆔https://eitaa.com/Roshanye_Vagheeyat