دلتنگ کربلا: مرد ‌ثروتمندی بود که ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺪی ﺩﺍﺷﺖ. ﻣﯽ‌گفت :ﺍﻳﻦ ﻏﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﻭست ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﮔﻮﺵ نمی‌ﺩﻫﺪ و مرا اذیت می‌کند... ﻳک ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺧﺒﺮ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍی ﻋﺪﻩ‌ﺍی ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻏﻠﺎﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻰ‌ﺯﻧﻨﺪ. ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺁﻣﺪ و ﺍﺯ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺪﺵ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﺮﺩ، ﮔﻔﺘﻨﺪ:ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﻰ‌ﮔﻔﺘـــی ﺑَﺪ ﺍﺳﺖ، ﭼﺮﺍ ﺭفتی و ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﺮﺩی؟ ﮔﻔﺖ:ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺪی‌ﺍﺵ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ... مال من است... غلام من است هر چند به حرفم گوش نمی‌دهد آﺑﺮﻭی ﺍﻭ ﺁﺑﺮﻭی ﻣﻦ ﺍﺳﺖ... 🏝یاﺻﺎﺣﺐ‌ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ(عج)مولاجان! ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺁﻟﻮﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﻳﻴﻢ، ﺭﻋﻴﺖ ﺷﻤﺎﻳﻴﻢ. دعایمان کنید که با اعمالمان زینت بخش شما باشیم.