حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو
با سرعت در حال حركت بودیم، یكباره
سرعتش رو كم کرد، برگشتم عقب گفتم:
"چی شد؟! مگه عجله نداشتی؟!"
همین طور كه آرام راه می رفت به جلو
اشاره كرد: یه خرده یواش بریم تا از این
آقا جلو نزنیم كمی جلوتر از ما، یك نفر
در حال حركت بود كه به خاطر معلولیت
پایش را روی زمین می كشید و آرام راه
می رفت، ابراهیم گفت: اگر ما تند از كنار
او رد بشیم، دلش میسوزه كه نمیتونه
مثل ما راه بره، یه كم آهسته بریم كه
ناراحت نشه.
📚 کتاب "سلام بر ابراهیم"
#شهید_ابراهیم_هادی