فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همراه با چهل و دومین ✍🏻 نفس‌گیر مثل بم؛ روایتی از تنهاترین سردار در میان آوار 👤 اقما 💢 «انتظار هر چیزی رو داشتیم جز این»، دیالوگی است که در دقایق ابتدایی فیلم «احمد» می‌شنویم؛ از زبان فرماندهی که بدون پشتیبانی و امکانات، در مسیر معرکه‌ای دردآور است. هنوز پا بر پله دوم هواپیما نگذاشته که از جمعیت مصیبت‌‌زده‌ مقابلش حیرت می‌کند و از همان‌جا با مشکلات و چالش‌ها دست به گریبان می‌شود. حاج احمد جایی در اواخر فیلم می‌گوید:«اینجا هیچ فرقی با جنگ نداره» و واقعا می‌بینیم چگونه از یک اذان صبح تا اذان صبح بعدی، سنگینی بار این جنگ را به دوش می‌کشد؛ جنگی که این بار نه صدام حسین که لرزش‌های گاه و بی‌گاه زمین لرزه بر اندام کودکان ایرانی می‌اندازد. 📌 با نشستن به تماشای از ابتدایی‌ترین لحظه‌ مواجهه‌ شهید با زلزله بم او را همراهی می‌کنیم و به جایی می‌رسیم که طنین صدای ناله‌های مردم مجروح و داغدار، به سکوتی دلهره‌آور در میان خاک‌های بم بدل می‌شود. در این بین لحظه‌های آشنایی می‌بینیم: بیزاری، پشیمانی، خستگی، شوق و درد. تغییر موضع و تأثیرپذیری می‌بینیم. در اوج مصیبت، خنده می‌بینیم و گریه... گریه! قطعا تاب ما کمتر از مقاومت حاج احمد است. زودتر می‌شکنیم و اشکمان زودتر جاری می‌شود. اوج می‌گیرد و در نهایتِ اضطرار، همپای ناله‌های ایستاده‌ترین مرد حاضر در به زمین می ریزد. 📝 متن کامل یادداشت: 🌐 yun.ir/5x6ka6 📽 راه‌نوشت، راه عبور از سینمای سانسور🔻 🆔 @rah_nevesht_ir