🔘
حدود ۵۰ سال گذشته است...
بخش اول
🔰روزهای آخر تابستان ۱۳۵۳، امام جماعت مسجد کوچک و نیمهکارهی امام حسن مجتبی، در انتهای بازار سرشور مشهد، با شروع ماه رمضان، برنامه جدیدی برای مسجد می ریزد.
🔰سیّد علی خامنهای سی و پنج ساله، با آن قد رشید و چشمان نافذش، بنا میکند که هر روز ماه مبارک، بعد از نماز ظهر و عصر، قرآن به دست، پشت تریبون بایستد و یک ساعت، سخنرانی کند، با موضوع
"طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن"
🔰با شروع جلسات، شهر مشهد به هم می ریزد. جنب و جوشی عجیب برپاست. مردم، از پیر و جوان و زن و مرد، همه مشتاقانه خود را به این مسجد میرسانند تا از سفره پر برکت معارفی که سیّد جوان در بهترین ماه خدا برایشان پهن کرده است، بهرهها ببرند و تشنگیهایشان را فرو بنشانند.
🔰چشم که میگردانی، میبینی از همه قشری آنجا نشسته اند: طلبه، دانشجو، دانش آموز، کاسب، اهل محل، زن، مرد و اکثراََ هم جوان. دانشجویان پزشکی برای آمدن و رفتن، اتوبوس گرفتهاند که هر روز آنها را از دانشگاه به نماز برساند و بعد از جلسه برگرداند.
🔰در جلسهی سیّد علی آقای خامنهای، همه چیز نو و جدید است. قبل از شروع جلسه، به هر نفر برگهای کپی شده میدهند که در آن خلاصه ای از مباحث جلسه نوشته شده. سخنران، بر خلاف معمول، روی منبر نمینشیند، پشت تریبون میایستد و هر روز، با زبان روزه، بیش از یک ساعت، با حرارت و صدای بلند صحبت میکند. بعد از سخنرانی، یک قاری قرآن در جایگاهی که روی منبر برایش آماده کردهاند مینشیند و آیات مطرح شده در آن جلسه را با صوت و لحن زیبا قرائت میکند.
#رحا
#رسالت_حوزه_انقلابی
@resalathozehenghelabi