آنهاچفیه‌داشتند… توچادرداری...! آنان‌چفیه‌می‌بستندتابسیجی‌واربجنگند.. توچادرمی‌پوشی‌تازهرایی‌زندگی‌کنی.. آنان‌چفیه‌راخیس‌می‌کردن‌تانفس‌هایشان آلوده‌ی‌شیمیایی‌نشود.. توچادرمی‌پوشی‌تاازنفس‌های‌آلوده‌دورباشی.. آنان‌موقع‌نمازشب‌باچفیه‌صورت‌خودرامی‌پوشاندن‌ تاشناسایی‌نشوند.. توچادرمی‌پوشی‌تاازنگاه‌های‌حرام‌پوشیده‌باشی آنان‌باچفیه‌زخم‌هایشان‌رامی‌بستند.. تووقتی‌چادری‌می‌بینی‌یادزخم‌پهلوی‌مادرمی‌افتی.. آنان‌سرخی‌خونشان‌رابه‌سیاهی‌چادرت‌امانت داده‌اند.. توچادرسیاهت‌رامحکم‌می‌پوشی‌تاامانتدارخوبی‌باشی..