✅حال حضرت فاطمه(س) روز به روز رو به وخامت بود.😭 زنان نیز سخنان حضرت زهرا(س) را در بین مدینه بازگو کردند و همگان به نارضایتی فاطمه(س) از ابوبکر و عمر پی بردند و در صدد نکوهش عمر و ابوبکر بر آمدند. خلیفه وقت، ابوبکر، به همراه عمر بن خطاب وضعیت را به ضرر خود دیدند و به این ترتیب قصد عیادت از ایشان را کردند که با این کار حداقل حضرت(س) را راضی نگه دارند و خود را بی تقصیر جلوه دهند و اینکه دلجویی ظاهری انجام داده باشند و مسئله غصب خلافت و هجوم را معمولی جلوه دهند و تنفّر مردم را نسبت به خودشان کم کنند و هم به حکومت خود رنگ مشرعیت بدهند. اما در اولین درخواست با بی توجّهی حضرت زهرا(س) رو به رو شدند. وقتی کار به اینجا کشید و فهمیدند که حضرت(س) آنان را به حضور نمی طلبد، از امام علی(ع) خواستند تا وساطت کند. پس، از أمیرالمومنین(ع) درخواست ملاقات و عیادت ایشان را کردند، حضرت علی(ع) تقاضای آن دو را به فاطمه(س) ارائه کردند و ایشان در جواب فرمودند : 📋《البَیتُ بَیتُکَ وَ الحُرَّةُ اَمَتُکَ، اِفعَل ما تَشَاءُ!》 ♦️خانه متعلق به شماست و من هم به منزله كنيز و خدمتگزار در خانه شما هستم و هر طور که صلاح می دانید عمل کنید.(۱) پس بدین ترتیب حضرت(س) پذیرفت. سپس ابوبکر و عمر داخل شدند. حضرت زهرا(س) تا آنان را دید، روی به دیوار و پشت به آنان کرد. گفتند : آمده ایم که رضای شما را حاصل کنیم! حضرت(س) فرمود : من با شما حرف نمی زنم، مگر که قول بدهید که آنچه را که می گویم، اگر راست است، به راستی آن شهادت بدهید. آنان نیز قبول کردند. 📋حضرت(س) خطاب به آن دو فرمود: 《أَرَأَیتُكُما إِنْ حَدَّثْتُكُما عَنْ رَسُولِ اللهِ(ص)! تَعْرِفانِهِ وَ تَفْعَلانِ بِهِ؟ قالا : نَعَمْ. فَقالَتْ : نَشَدْتُكُمَا اللّهُ أَلَمْ تَسْمَعا رَسُولَ الله(ص) یقُولُ : (رِضَی فاطِمَةَ مِنْ رِضاىَ، وَ سَخَطُ فاطِمَةَ مِنْ سَخَطى، فَمَنْ أَحَبَّ فاطِمَةَ إِبْنَتى فَقَدْ أَحَبَّنى، وَ مَنْ أَرْضى فاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضانى، وَ مَنْ أَسْخَطَ فاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنى)؟ قالا : نَعَمْ! سَمِعْناهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ(ص)! فَقالَتْ : فَإِنّى أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ أَنَّكُما أَسْخَطْتُمانى وَ ما أَرْضَیتُمانى وَ لَئِنْ لَقیتُ النَّبِىَّ لاََشْكُوَنَّكُما إِلَیهِ!》 ♦️آیا اگر حدیثى را از پیامبر خدا(ص) نقل كنم به آن عمل خواهید كرد؟ گفتند : آرى. فرمودند: شما را به خدا آیا نشنیده اید كه پیامبر(ص) فرموده اند : «خشنودى فاطمه(س) خشنودى من، و خشم فاطمه(س) خشم من است، هر كه دخترم فاطمه(س) را دوست بدارد، مرا دوست داشته، و هر كه فاطمه(س) را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته، و هر كه فاطمه(س) را خشمگین نماید، مرا خشمگین نموده است»؟ گفتند : آرى، چنین حدیثى را از پیامبر خدا(ص) شنیده ایم. حضرت(س) فرمود : من هم خدا و فرشتگان را گواه مى گیرم كه شما دو نفر مرا خشمگین نمودید و خشنودم نساختید، و چون پیامبر(ص) را ملاقات نمایم، حتماً از شما به او شكایت خواهم نمود. در این هنگام، ابوبکر پیش آمد و گفت : ای فاطمه(س)! پناه می برم به خدا از اینکه مورد خشم پیامبر اکرم(ص) و تو باشم و بعد شروع کرد به گریستن! در این هنگام حضرت فاطمه(ع) مرتب خطاب به ابوبکر می فرمود : 📋《وَاللهِ لَاَدعُوَنَّ اللهَ عَلَیكَ عِندَ كُلِّ صَلَوةِِ اُصَلَّیَهَا》 ♦️به خدا قسم! من در هر نمازى كه مى خوانم، تو را نفرین مى كنم.(۲) آنان پس از شنیدن این سخنِ حضرت(س)، منزل را ترک کردند. 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷/ ﺍﻻﻣﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﻟﺴﻴﺎﺳﻪ دینوری، ﺝ۱، ﺹ۲۰