بعد‌از‌شهادٺ‌آقامحسن، دیدم‌‌عݪےهمش‌میوفته‌میخواستم‌بره‌دڪتر؛ شب‌‌محسن‌اومدتو‌خوابم‌بهم‌گفت: -خانم،عݪےچیزیش‌نیست، منومیبینہ‌میخوادبغلم‌ڪنه‌نمیتونه💔:)! 🌿