🔹 همان جا دم در با پوتین از فرط خستگی خوابش برده بود. نشستم و بند پوتین هایش را باز کردم. می‌خواستم جوراب هایش را در بیاورم که بیدار شد. وقتی مرا در آن حالت دید، عذر خواهی کرد. 🔹گاهی هم خودش لباس هایش را می‌شست؛ یک جوری که معلوم بود این کاره نیست.بهش که می‌گفتم، می‌گفت: «این است.» ↓بہ نقل از سرکار خانم منیره ارمغان همسر ┄┅┅━═⊰ ✿ ⊱━═━┅┄ 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali