🌹کلثوم ناصر همسر شهید مدافع حرم خاطره فراموش نشدنی دیدارش با سردار حاج قاسم سلیمانی را اینگونه روایت می‌کند: 🔻«پنجشنبه ۲ آبان ۹۸ از ساعت ۹ منتظر بودم. حدود ساعت یازده و نیم حاجی همراه شهید پورجعفری آمدند خانه ما. فکر کردم ناهار می‌مانند. برای همین کمی قورمه سبزی درست کرده بودم، میوه، شیرینی، چای، دمنوش و همه چیز آماده کرده بودم. 🔹تا چشمم به افتاد، شروع کردم گریه کردن. گفتم: «حاجی این چه کاری بود؟ شما ۴ سال به من گفتی علی اسیر است، برمی‌گردد. این دیگر چه اسارتی بود؟» گفت: «دخترم! مگر علی اسیر نبود؟» گفتم: «اما شما به من گفتی او زنده است.» گفت: «مگر غیر از این است که شهدا زنده هستند؟ این آیه قرآن است، من از خودم نمی‌گویم.» 🔻من با جیغ و گریه حرف می‌زدم. گفتم: «حاجی! من با سه تا بچه چه کار کنم؟» حاج قاسم گفت: «وقتی شهید در خانه نباشد، خلیفه خانه خداست. تو خدا را داری.» حرف‌هایش به جانم می‌نشست، اما باید حرف‌های دلم را که کوهی از آتش بود، بیرون می‌ریختم تا صحبت‌های مردی، چون او آرامش را به من برگرداند. ✍ ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali