❌بعدازظهر امروز دختر خانمی توی غرفه جلوم رو گرفت گفت حاج آقا مسائلة؟ دل آدم رو لرزوندن چه حکمی داره؟ از اون‌جایی که سال‌هاست با جوون‌ها در ارتباطم با نگاه به پوشش‌اش فهمیدم چرا این سؤال رو پرسیده گفتم مشکلی پیش اومده؟ گفت از اول نمایشگاه یه سره دارن بهم می‌دن دست‌و‌پام داره می‌لرزه، قلبم اومده تو دهنم.. گفتم: خب رو رعایت کنید که تذکر نگیرید، هم دست‌و‌پاتون نلرزه..😊 گفت آخه من این قانون رو قبول ندارم 🔷 گفتم یعنی چی قبول ندارم، قانون قانونه تا وقتی هست همه باید رعایتش کنند بعد لحن صحبتم رو آروم‌تر کردم و گفتم اگر قرار باشه هرکس یه قسمت از قانون رو قبول نداشته باشه و بهش عمل نکنه که سنگ روی سنگ بند نمی‌شه 🙂 گفت آخه پس انسانیت و حق آزادی چی می‌شه؟ 🔷 گفتم بزرگوار ما در چارچوب قانون آزادیم گفت: اگر یه روزی این قانون عوض شد چی، اون موقع شماها رعایت می‌کنید؟ 🔷گفتم زمان رضاشاه چادر سر کردن ممنوع شد و بی‌حجابی قانون شد، خیلی از مذهبی‌ها سال‌ها تو خونه موندند و بیرون نیومدند تا هم دین‌شون رو حفظ کنند و هم قانون حکومت رو رعایت کنند. آرو‌م‌تر شده بود بهش گفتم: خواهر بزرگوار این‌هایی که به شما تذکر دادند بهتون توهین کردن؟ _ نه ولی با هر بار تذکر دلم لرزید _ گفتم اون‌ها هم با دیدن کسانی مثل شما که قانون رو رعایت نمی‌کنید تن و بدن‌شون می‌لرزه🙂 پس لطفاً قانون رو رعایت کن تا نه دل تو بلرزه نه دل کسایی که بهت تذکر می‌دن. موقع بیرون رفتن از غرفه روسری‌اش رو سرش کرد..🦋🙂