❁ـ﷽ـ❁
باسلام ونور
🚌 داخل اتوبوس اصفهان نشستم، یه خانم با گیسوان پریشان کنارم نشست.😁
🌟باتوجه به تجربهی قبلی گفتم باید
اول سر صحبت را باز کنم و برنامه ی دوستی بریزم بعد برم سر موضوع اصلی❗️
🔅گفتم: سلام خانم ببخشین مسیر این اتوبوس کجاست؟ و یکم حرف زدیم.
📲 بعد یکم با گوشیم ور رفتم دوباره گفتم:
❓ببخشین یه چیزی بگم ناراحت نمیشین؟
🔻 گفت: نه.
📲 گوشی را گرفتم متن
وصیت نامهی شهید حججی در مورد حجاب را دادم دستش خوند، 🔅گفتم: ببخشین فونتش بد بود. اذیت شدین!!!
🔻گفت: نه خواهش میکنم...
🔅دیگه هیچی نگفتم.
🔻خودش شروع کرد😍 گفت: باید علاقه باشه.
🔅تایید کردم که هیچ کاری بدون علاقه فایده نداره..بعد گفتم:👇
البته وقتی اسلام را پذیرفتیم باید دستورای خدا را رعایت کنی؛ حتی بدون علاقه....
🚨 اونم علت بدحجابیش را اوضاع بد جامعه،
معیشت و وضع اقتصادی رو مطرح کرد!!!😓
👈گفت: اگه بقیه چیزامون درست بود، قطعا این مورد هم درست میشد.
❌ یکم گله کرد از خانم های چادری دانشگاهشون که چه کارای زشت و خلاف عرفی میکنن...😥
🔅تایید کردم چیزایی که ازشون گفت اشتباه بوده،
👈 بعد گفتم: خب تو درست باش، شما که قلبت پاکه و کارات خوبه این مورد رو هم درست کن.
✅ صحبت رسید به
شهدا.. گفت: احساسی به شهدا نداشته و تو یه شرایط بدی از یکیشون که تابلوش را دیده کمک خواسته و نتیجه گرفته..🥰🥰.
🌟دعوتش کردم بیاد گلستان شهدا و یه دوست شهید داشته باشه.
❌ البته یکم هم بعضی شهدا را برد زیر سؤال که عموی بابای منو به اجبار میبرن و کشته میشه و همهی شهدا داوطلب نبودن... زیاد سر این موضوع صحبت نکردم.
🔅فقط مثال زدم که نه فلان فامیل ما داوطلب رفت و یا همین
شهید حججی.
✅ خلاصه بحث رسیده بود به اوضاع اقتصادی که گفتم: اول باید وظیفمونو درست انجام بدیم
مثل انتخابات و اینا ولی دیگه زیاد هم درگیر این مسائل نشیم منظورم این بود که زندگیمون را و اعتقاداتمون را برای این موارد تغییر ندیم.
🔻دیگه دوست جدیدم باید پیاده میشد. شمارمو گرفت که تلفنی بحث را ادامه بدیم و خداحافظی کرد و رفت. بعد هم پیام داد کلی تحویل گرفت.
📌خدا را شکر اول واقعا میترسیدم حرف بزنم و با کلی دعا و توسل به شهدا و اماما شروع کردم و بعد دو تا دوست شدیم.
✍ ارسالی از دوستان
#انتقال_تجربه
#جهاد_تبیین
ble.ir/dostaneha1401_08