❁ـ﷽ـ❁ سلام و عرض ادب 🧕سه شنبه سوم مردادماه ۱۴۰۲ همزمان با ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در میدان تجریش در حال رفت و آمدو خرید از پاساژی بودم که چند تا خارجی رو نزدیک یه صرافی دیدم. 🤔فکر کنم از یکی از کشورهای آسیای شرقی بودن، وارد یه صرافی شدن و روسری سرشون نبود. ❎ جدیدا چندین بار دیده بودم خارجی‌هایی رو که بخاطر اتفاقات اخیر دیگه اون‌ها هم حجابشون رو رعایت نمی‌کنن و خودشون رو ملزم به رعایت قانون کشور ما نمی‌دونن و این برای من ناراحت‌کننده بود که چرا الان که عده ای از افراد دارن هنجارشکنی می‌کنن، اینها هم به جمع هنجارشکن‌ها پیوستن و خودشون رو ملزم به رعایت قانون نمی‌دونن.😡 🧕وارد مغازه شدم و جلوی فروشنده صرافی و همکارانشون، با زبان انگلیسی به اون چند تا خانم خارجی تذکر دادم و گفتم:🔻🔻 Although some people in our country have taken their scarves off, hijab is still a law in Iran and you must follow this law, especially during the mourning ceremony of Imam Hossein. 🔰 درسته که الان عده ای هستن در کشور ما که از قانون حجاب پیروی نمی‌کنن اما به هر صورت حجاب یک قانونه در کشور ما و شما باید از این قانون پیروی کنید بویژه اینکه ما در ایام عزای امام حسین علیه السلام هستیم.🏴 ❌ و آنها خیلی گستاخانه به تذکر من اهمیت ندادن، گویا خودشون رو صاحب این کشور می‌دونستن و هیچ نیازی نمی‌دیدن که ملزم به رعایت قانون باشن و این واقعا برای من به عنوان یک شهروند ایرانی خیلی ناراحت‌کننده تر شد.😞 🔻به طوری که شاید اگه یه ایرانی این‌ طور برخورد می‌کرد، اینقدر ناراحت نمی‌شدم که یه خارجی گستاخانه در مقابل من قد علم کنه و به تذکرم اهمیت نده و قاطعانه بگه که این کار را نمی‌کنه و از آن ناراحت‌کننده تر این بود که آقای صراف هم از خودش تعصب ایرانی نشون نداد و یه جورایی من رو جلوی خانم‌های خارجی ضایع کرد و پشت آنها در اومد و گفت بفرمایید، نیازی نیست شما تذکر بدین.⛔️ ⚠️هموطن من به جای این که عرق ایرانی بودنش رو حفظ بکنه و پشت من در بیاد و بگه بله درسته این یه قانونه در کشور ما و حداقل این رو بهشون بگه، در واقع یه جورایی مجبورم کرد که محیط رو ترک کنم. 🧕خب منم عصبانی شدم و به نزدیک ترین پایگاه پلیس مراجعه کردم و ماجرا رو براشون تعریف کردم.😔 ⚡️گفتم علاوه بر اینکه این‌ خارجی ها اهمیتی به تذکر بنده ندادن و حجابشون رو رعایت نکردن، جوان صاحب صرافی هم بنده رو بخاطر این تذکر پیش این خارجی‌ها ضایع کرد و از مغازه اش یه جورایی بیرون کرد . ✅ بهشون گفتم من وظیفه ام تذکر بود که دادم از اینجا به بعد شما باید به وظیفه تون عمل کنید. 🔹خوشبختانه اونجا هم جوان‌هایی بودن غیرتمند و متعصب، که الحمدلله در مقابل این قانون‌شکنی‌ها بی تفاوت نبودن.😊 😔آخه یه مدت پلیس خیلی دستش باز نبود که تذکر بده و جلوشون بایسته و هر بار که دیده بودم گذرا می‌گفتم و رد می‌شدم و اقدامی ندیدم، و مطمئن نبودم این سری پلیس، بنده رو همراهی کنه. 🔹ولی این دفعه اونها هم خیلی ناراحت شدن و الحمدلله پلیس خیلی خوب همراهی کرد و نیرو همراه من فرستاد و آن نیروی جوان پلیس خیلی قاطعانه برخورد کرد و تابلو جواز اون آقای صراف رو از روی دیوار برداشت و تذکر خیلی قاطع بهش داد و از من خیلی حمایت کرد و به هیچ عنوان حتی در مقابل التماس‌های اون آقا مبنی بر این که ببخشید و دیگه تکرار نمیشه، کوتاه نیامد.👌 🧕البته اینم بگم که با این حال، خیلی عذاب وجدان داشتم که جواز کار اون جوان صراف رو گرفتن، اما خوشحال شدم از این‌ که پلیس، الان و در این شرایط قاطعانه برخورد کردن. ✨این اتفاق باعث شد امید در دلم روشن بشه که میشه با یه مقدار برخورد قاطعانه، به افراد خاطی هشدار داد که نباید خلاف قانون عمل کنن، وگرنه باید منتظر عواقب کارشون باشن. ✅ همچنین برای یه اقلیتی از مردم هنجارشکن در خیابان‌ها که در حال رفت و آمدن، مشاهده این حوادث براشون درس عبرتیه که خودشان رو ملزم به رعایت قانون کنن. ان شاء الله وضعیت جامعه‌مون درست شه.🤲 ✍ ارسالی از دوستان ble.ir/dostaneha1401_08