🌈❤ روزهایی که خانه بود، در کارهای منزل کمکم می کرد. یک روز جمعه دیدم آستین هایش را بالازد و رفت آشپزخانه. گرفت و در را به رویم بست. شروع کرد به تمیز کردن آشپزخانه. هر چه اصرار  و التماس کردم که چرا این کار را می کنید؟ گفت: به خاطر و کمک به شما. تا همه ظرف ها و کف آشپزخانه را نشست و همه را چیز را سر جایش قرار نداد از آنجا بیرون نیامد. شده بود مثل دسته گل. این طوری محبتش را به من نشان می داد. 🌹 @rahe_ebrahim