هدایت شده از معیار استان فارس
افغان‌ها، باعث تضعیف وفاداری سیاسی و افزایش فساد در دل دولت‌ها شد. بدین وسیله، درباره افغانستان نیز الگوی قبلی منازعات داخلی آمریکا تکرار شد. آنچه طرف حامیان عملیات ضدشورش پیشرفت می نامید، طرف سیاسی دیگر آن را فاجعه تلقی می کرد. هر دو گروه تمایل داشتند یکدیگر را در طول مدیریت طرف مقابل [هم بر کشور و هم در جنگ] فلج کنند. 🔻در اینجا، آنچه نادیده گرفته شده بود، یک جایگزین قابل تصور بود که اهداف قابل دستیابی را ترکیب می کرد. می شد عملیات ضدشورش، به جای نابودی طالبان، به عملیات مهار محدود شود و یک رویکرد سیاسی-دیپلماتیک یکی از جنبه‌های خاص واقعیت افغانستان را مورد بررسی قرار دهد: اینکه همسایگان این کشور-حتی در صورت خصومت با یکدیگر و گهگاه با ما از تهدیدات بالقوه تروریستی افغانستان احساس خطر می کنند. 🔻بنابراین سئوال اساسی این است که آیا می توان رویه سیاسی را با گرایش عملیات ضدشورش هماهنگ کرد؟ مسلما هند، چین، روسیه و پاکستان منافع متفاوتی دارند. یک دیپلماسی خلاق ممکن است اقدامات مشترک برای غلبه بر تروریسم در افغانستان را تسهیل کند. این استراتژی می تواند به همان صورتی باشد که انگلیس به مدت یک قرن از پایگاه‌های زمینی خود در هند از منافعش در سراسر خاورمیانه دفاع کرد، آن هم بدون پایگاه‌های دائمی، اما با آمادگی پایدار برای دفاع از منافع خود و با همراهی متحدان منطقه ای خود.با این حال هرگز این استراتژی جایگزین مورد بررسی قرار نگرفت. روسای جمهور دونالد ترامپ و جو بایدن، با مخالفت علیه جنگ، مذاکرات صلح با طالبانی را کلید زدند که ما بیست سال پیش خود را متعهد به نابودی آن کرده بودیم و متحدان را وادار به دخالت در ماجرا کردیم. همه اینها اکنون به خروج بدون قید و شرط آمریکا از سوی دولت بایدن، و تبعاتی که امروز شاهد آن هستیم رسیده است ✍هنری کیسینجرAugust 29, 2021 هنری کیسینجر وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا ترجمه:علی آزادی منبع:اکونومیست