📎🔹 به مناسبت سالگرد شهادت شهید سیدعزیزالله میرسالاری شهیدی که مژده وصل از رسـول‌¬الله(ص) گرفت 🔸 کامران پورعباس پاسدار شهید سیدعزیزالله میرسالاری فرزند سیدمندنی در سال 1334 در روستای تنگ تلخ در ابوالفارس دیده به جهان گشود. در شرکت نفت مشغول بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد و از طریق شرکت نفت به سپاه پاسداران شهرستان رامهرمز مأمور شد و در 23 خرداد 67 در عملیات بیت‌¬المقدس7 در شلمچه به درجه رفیع شهادت نایل آمد. کم‌حرف و پرعمل و بااصالت و بزرگ¬منش سردار حاج خداداد مصطفی¬‌زاده در مورد فضایل و ویژگی¬‌های اخلاقی و رفتاری و باصفا بودن و نورانیتِ شهید سیدعزیزالله میرسالاری می‌‌گوید: «اسمش سیدعزیزالله، فامیلش میرسالاری، از سادات میرسالار و اهل ابوالفارس بود. همیشه می‌‌دیدم که بایک دست لباس بسیجیِ ساده خاکی‌¬رنگ دور و بر پایگاه سپاه رامهرمز می‌چرخید. می‌گفتند از کارکنان شرکت نفت است و برادر شهید است. راننده یک تویوتا لندکروز قدیمی سپاه بود. ماشینش را مرتب تمیز و آماده به‌کار نگه می‌داشت و خیلی خوش¬‌برخورد و منظم و متین بود. اکثر امورات و مأموریت¬های سپاه رامهرمز به‌خصوص امورات واحد تعاون را انجام می‌داد. همیشه تبسمى بر لب داشت. هرکس برای اولین بار او را می‌دید مثل این بودکه سال‌ها او را می‌شناسد. کم‌حرف و پرعمل بود. شخصیتی بزرگوارانه و باوقار داشت. چهره¬‌ای نورانی و هیکلی خوش‌¬تیپ و خوش‌قیافه داشت. معلوم بود که فردی بااصالت و بزرگ¬منش می‌باشد. با اینکه یک بسیجی ساده بود که از شرکت نفت مأمور به سپاه بود، ولی از نظر اخلاق، رفتار و منش و معنویت چیزی از پاسداران رسمی کم¬تر نداشت. هر وقت که ما‌ها از جبهه برمی¬‌گشتیم به شهر و برای انجام اموراتی به پایگاه می‌آمدیم و ایشان ما را می‌دید، اولین کاری که می‌کرد خم می‌شد که دست ما‌ها را ببوسد؛ ولی مانع می‌شدیم، آخرش پیشانی ما را می‌بوسید. من همیشه این بزرگوارى و منش او را زیر نظر داشتم و از خصوصیات اخلاقی ایشان بسیار لذت می‌بردم.» رازی بزرگ سردار مصطفی‌¬زاده از راز بزرگی در مورد شهید سیدعزیزالله میرسالاری پرده برمی¬‌دارد: «سال ۶۶ که بنده تصدی فرماندهی گردان امام حسین(ع)[در رامهرمز] را به‌عهده گرفتم و بچه¬‌های گردان به کردستان جهت مأموریت اعزام شدند و بنده روز بعد می‌خواستم به محل گردان بروم. از فرماندهی محترم وقت سپاه[در رامهرمز] جناب حاج آقاعمرانی که خداوند ان‌شاءالله عاقبت‌بخیرشان گرداند، مراجعه کردیم و درخواست وسیله برای رفتن به کردستان کردیم. ایشان هم لطف فرمودند و مرحوم سیدعزیزالله را برای رساندن ما مأمورکردند. لذا صبح روز بعد بنده و حاج سیدعبدالرضاطباطبایی به همراه مرحوم سیدعزیزالله به سمت کردستان حرکت کردیم. .. ادامه مطلب👇 https://kayhan.ir/fa/news/243338 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🍃🌷🍃🌷 ☫جزئیات بیشتر در لینک های زیر 👇👇 ‎‌─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅ 🇮🇷http://splus.ir/raheamin🇮🇷 🇮🇷https://eitaa.com/raheami🇮🇷 🇮🇷https://rubika.ir/basiratraheamin🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷http://raheamin.blog.ir🇮🇷 ─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅ 🌱🌷🌱🌷