🔸قال عمار: سيدي! أنتم تأمروننا بالصبر على المصيبة، و هؤلاء أصحابك قد جزعوا من انقطاعك عنهم و لا طاقة لهم بفراقك.
فقال لي: يا عمار، صدقت و لكني فقدت رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله) بفقد فاطمة (عليها السلام)؛ كانت لي عزاء و سلوة؛ كانت إذا تكلّمت أفصحت عن بليع كلامه، و إذا مشت حكت كريم قوامه.
عمار به امیرمؤمنان گفت: سرورم! شما خود ما را به صبرِ بر مصیبت سفارش کردید و خوب میدانید که یارانتان طاقت دوری شما و دیدن پریشانی شما را ندارند!
حضرت فرمودند: درست می گویی اما من با فقد فاطمه، پیامبر را دوباه از دست دادم! چرا که او مایه تسلی و آرامشم و تداعی گر پیامبر بود.
🔸يا عمار، ما أحسست بألم المصيبة إلا بوفاتها و لا بألم الفراق إلا بفراقها، و ما يهون الخطب أنه بعين اللّه.
تا به حال درد مصیبت و فراق را جز با از دست دادن فاطمه اینچنین تجربه نکرده بودم!
🔸يا عمار، لما وضعت فاطمة (عليها السلام) على المغتسل، نظرت إلى ضلع من أضلاعها المكسور، و قد دخل المسمار في [صدر]ها فأعابه، و متنها قد اسودّ من الضرب.
هنگامی که او را غسل دادم متوجه پهلوی شکسته او شدم که میخ درب آنرا مجروح ساخته و از شدت ضربه، سیاه شده بود!
🔸ما يفرغ قلبي- يا عمار- إنها كانت تخفي ذلك عني مخافة أن تنغّص عليّ عيشي.قال عمار: فأبكاني كلامه و بكاؤه
آنچه دلم را خالی میکند و مایه اندوه من میشود این است که او تمام این درد و مصیبت را از من مخفی میکرد تا مبادا زندگیم ناگوار شود!
عمار میگوید: سخنان و گریه های امام آنچنان سخت بود که مرا به گریه انداخت!
┄┄┅┅┅❅راه خدا❅┅┅┅┄┄
@RAHEKHODA