👆👆👆👆👆
🌲ین است که ما میبینیم قرآن در عین حال به انبیا نسبت عصیان میدهد: وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ [۳]، یا به پیغمبر صلی الله علیه و آله میگوید: لِیغْفِرَ لَک اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَ ما تَأَخَّرَ [۴].
🎄 اینها میرساند که عصمت یک امر نسبی است، او در حد خودش و ما در حد خودمان. پس ماهیت عصمت از گناه، برمیگردد به درجه و کمال ایمان. انسان در هر درجهای از ایمان باشد، نسبت به آن موضوعی که نهایت و کمال ایمان را به آن دارد یعنی در مرحله لَوْلا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ است، قهراً عصمت دارد؛ نه اینکه شخص معصوم هم مثل ماست، هی میخواهد به طرف معصیت برود، ولی مأموری که خدا فرستاده دستش را میگیرد و مانع میشود.
🌵 اگر این طور باشد هیچ فرقی بین بنده و امیرالمؤمنین نیست چون هم من به طرف گناه میروم و هم او، منتها برای او یک مأمور فرستاده اند که مانع میشود ولی برای من مأمور نفرستاده اند. اگر مأمور خارجی مانع گناه کردن انسان شود که هنر نشد. مثل این است که شخصی دزدی میکند و من دزدی نمیکنم ولی من که دزدی نمیکنم به خاطر این است که همیشه پاسبانی همراه من است. در این صورت من هم مثل او دزد هستم با این تفاوت که او دزدی است که پاسبان جلویش را نگرفته و من دزدی هستم که پاسبان جلویم را گرفته. این، هنری نیست.
🍃عمده در مسئله عصمت، عصمت از گناه است. عصمت از خطا مسئله دیگری است که آن نیز دوگونه است. یکی مسئله خطای در تبلیغ احکام است که بگوییم پیغمبر احکام را برای ما بیان کرده است ولی شاید اشتباه کرده، شاید خدا به گونهای به او وحی کرده و او اشتباهاً به گونهای دیگر گفته همان طور که ما اشتباه میکنیم؛ به ما میگویند برو این پیغام را برسان، بعد ما میرویم عوضی میگوییم. یعنی اصلًا اعتمادی به گفته پیغمبر نیست از باب اینکه ممکن است اشتباه کرده باشد. قطعاً چنین چیزی نیست.
🎋 اما در سایر مسائل. در اینجا آقای مهندس کتیرایی خیلی سرعت قضاوت نشان دادند و به امیرالمؤمنین ظلم کردند و واقعاً ظلم فاحشی بود. شما چطور به این سرعت قضاوت کردید که اگر
شما به جای امیرالمؤمنین بودید، عبدالله بن عباس را انتخاب نمیکردید و...؟
🪴در این گونه مسائل تاریخی قضاوتهای ظنّی مانعی ندارد. انسان درباره شخصی قضاوت میکند که من فکر میکنم اگر فلان کس در پانصد سال پیش به جای آن کار این کار را میکرد بهتر بود. کسی میگوید قطعاً؟
میگوید من این طور فکر میکنم. این، مانعی ندارد. ولی در این گونه مسائل قضاوت قطعی کردن حتی نه نسبت به امیرالمؤمنین، نسبت به افراد دیگر هم صحیح نیست.
🎍 او حاضر در وقایع و مسائل بوده و عبدالله بن عباس را از ما و شما بهتر میشناخته و اصحاب دیگرش را هم از ما و شما خیلی بهتر میشناخته است. آن وقت ما این طور قضاوت کنیم که اگر حضرت به جای عبدالله بن عباس کس دیگری را انتخاب میکرد، او آن کار را بهتر انجام میداد، و او را انتخاب نکرد. این، سرعت در قضاوت در این گونه مسائل است. بعلاوه شما خودتان در بیاناتتان- که ما همیشه استفاده کردهایم- همواره این مطلب را گفتهاید که علی علیه السلام یک سیاست خاصی داشت و نمیخواست و نمیبایست یک ذره از آن سیاست تخلف کند، و در این سیاست همراه نداشت، خودش هم همیشه میگفت فرد ندارم.
🍀 همین عبدالله بن عباس و دیگران دائماً میآمدند علی علیه السلام را توصیه میکردند به انعطاف یعنی همان چیزی که امروز به آن سیاست میگویند. شما بیایید به من ثابت کنید که علی علیه السلام یک کادر کافی داشت و در آن کادر کافی- العیاذ بالله- اشتباه کرد. من که نمیتوانم ثابت کنم که یک کادر کافی داشت.
☘من همین قدر میدانم که علی علیه السلام که پیغمبر او را برای خلافت تعیین کرده و خودش این همه فریاد میکشد راجع به اینکه خلافت را ربودند، وقتی بعد از زمان عثمان به سراغش میآیند که با او بیعت کنند، عقب میکشد و میگوید: دَعونی وَ الْتَمِسوا غَیری فَانّا مُسْتَقْبِلونَ امْراً لَهُ وُجوهٌ وَ الْوانٌ... وَ انَّ الْآفاقَ قَدْ اغامَتْ وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَکرَتْ [۵] زمینه و اوضاع، دیگر خراب شد و خلاصه نمیشود کار کرد، یعنی من فرد ندارم، افراد را از دست دادهام، من ندارم آدمی که بتوانم [به کمک او اوضاع جامعه را] اصلاح کنم. همچنین میگوید: لَوْلا حُضورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ... [۶] بر من دیگر حجت تمام شده، من در مقابل تاریخ عذری ندارم، تاریخ این حرف را از من نمیپذیرد، میگویند علی فرصت را از دست داد. من با اینکه این فرصت، فرصت نیست، ولی برای اینکه تاریخ نگوید فرصت خوبی بود و از دست داد، قبول میکنم.
بنابراین او خودش مدعی است که [کادر کافی] نیست و الآن وقت خلافت من نیست.
ادامه در صفحهی سوم👇👇👇👇👇