💢جنگ جوان ایرانی برای رسیدن به «جنگ سوریه»
🔴
«ممنوعالخروج» به چاپ دوم رسید
♦️شجرۀ مدافعان حرم، درختی است که ریشۀ آن را انقلاب اسلامی و تنۀ آن را سلیمانیها و همدانیها و شاطریها تشکیل دادهاند. این درخت امروز تنومند شده؛ پر از میوههای ریز و درشت، پر از شاخه، پر از ساقه و گره و جوانه، پر از برگ. همه دست هم را گرفتهاند تا این شجره، سرسبز و سرپا باشد...
🔺کتاب «ممنوعالخروج»؛ جنگ جوانی ۲۷ساله با ناامیدی و خستگی و بلاتکلیفی، برای رسیدن به سوریه و دفاع از حرم را روایت میکند؛ جنگی که فیلافکن است و میتواند هرکسی را از پای دربیاورد. کافی است کمی سستی کند...
🔹بخشی از کتاب:
یکشنبه صبح با سیدمصطفی رسیدیم قم. یکراست رفتیم بیمارستان و آخرین مهرها نشست لای پروندۀ پزشکیمان. بعد تحویل پرونده به یگان، راه افتادیم سمت حرم. نماز ظهر و مستحبات بعدش را خواندیم. دو روز تا پرواز مانده بود. به پیشنهاد من رفتیم خانۀ ابوالفضل. تازه اثاثکشی کرده بود.
ابوالفضل، برعکس خانۀ نقلیاش، دلی دریایی داشت. نمیخواستیم خانوادهاش را زیاد اذیت کنیم. سعی میکردیم فقط شبها برای خواب برویم تا راحت باشند؛ ولی ابوالفضل هِی زنگ میزد و میگفت: «کجایین پس؟ ناهار درست کردیم. پاشین بیاین با هم بخوریم.»
سهشنبه،بعد نماز صبح خوابم نبرد.چشمانتظار پیامک اعزام، مات صفحۀ گوشی بودم. هشت صبح، صبحانه خوردیم و زنگ نزدند؛ اذان ظهر را گفتند و زنگ نزدند؛ناهار خوردیم و زنگ نزدند؛ اذان مغرب شد و زنگ نزدند. به یکی از بچهها که توی لیست اعزام بود زنگ زدم. گفت:«پرواز امروز کنسل شده..»
♦️سفارش:
raheyarpub.ir
✅
@Raheyarpub