هدایت شده از کوله بار
روز هفتم از عاشقی🕊 عجیب روز ها تند تند میگذرد جالب است! اصلا به طوری باور نکردنی ساعت ها میگذرند اینجا انگار لحظات خیلی سریع از کنار ما عبور میکنند خادمان همه دلنگرانند.. اما آن ناراحتی چهره را هنوز درک نکردم🖤 چرا قابل درک نبود انکار اصلا برایش نمیشود برداشتی کرد هر روز که می‌گذشت از شور شوق خادمین کمتر میشد و تبدیل به غم میشد هیچکدام نمی‌خواستند این خادمی تمام شود انگار میخواستند تا زمانی نفس در جان دارند خدمت کنند. همگی با چشمانی آشفته به یکدیگر نگاه میکنند 😔 داخل ایتسگاه خادمین در حال پذیرایی با حسرت به زائرین نگاه میکردند😭 خادمین رسانه با لبخندی تلخ در چهره به عکس های گرفته شده مینگرند چه شده که آنقدر حال هوا تعغیر کرده؟ چه شده که آنقدر سخت نمی‌توانند کنار بیایند به گذشت از خدمت به شهدا چیزی که مرا هنوز نتوانسته متقاعد کند این است که هرگز خسته نمی‌شوند خیلی قوی با اقتدار و با افتخار در حال خادمی هستند فضا را طوری هدایت میکنند که مبادا چیزی را از قلم بیندازند دنبال شاد کردن زائرین هستند که مبادا غم در چشمانشان مشخص شود انگار نه انگار هنوز چند روز مانده که برگردند اما چرا آنقدر آشفته ادامه دارد.....🍁🥀 @koolebar_rahiyan|