📚مبحث قرآن شناسی👇
🌿ح- معنى محكم و متشابه پيش مفسرين و علما🌿
✳️در ميان علماء اسلام در معنى محكم و متشابه اختلاف عجيبى است و با تتبع اقوال مىتوان نزديك به بيست قول درين مسئله پيدا كرد.
آنچه عملا پيش مفسرين از صدر اول تا كنون دائر و مورد اعتماد است اينست كه محكمات آياتى هستند كه معنى مراد آنها روشن است و بمعنى غير مراد اشتباه نمىافتد به اينگونه آيات بايد ايمان آورد و هم عمل كرد و آيات متشابهه آياتى هستند كه ظاهرشان مراد نيست و مراد واقعى آنها را كه تأويل آنها است جز خداى نداند و بشر را راهى بآن نيست، به اينگونه آيات بايد ايمان آورد ولى از پيروى و عمل به آنها توقف و خوددارى نمود.
اين قولى است كه در ميان علماء اهل سنت و جماعت مشهور است، و مشهور در ميان شيعه نيز همين قول است جز اينكه اينان معتقدند كه تأويل آيات متشابهه را پيغمبر اكرم ص و ائمه اهل بيت ع نيز ميدانند ولى عامه مؤمنين كه بتأويل متشابهات راه ندارند علم بآن را بايد به خدا و پيغمبر و ائمه هدى ارجاع نمايند.
🍀دیدگاه علامه طباطبایی🍀
اين قول با اينكه عملا ميان اكثر مفسرين دائر و مورد اعتماد است از چند جهت با متن آيه كريمه{«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ} الخ» و باسلوب دلالت ساير آيات قرآنى انطباق ندارد زيرا:
✅اولا در قرآن كريم آياتى باين وصف كه براى تشخيص مدلولش به هيچوجه راهى نباشد سراغ نداريم، گذشته از اينكه قرآن مجيد خود را با صفاتى مانند نور و هادى و بيان توصيف مىكند كه هرگز با گنگ بودن آياتش از بيان مراد واقعى خود سازش ندارد.
گذشته از اينكه آيه كريمه:{«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً»} سوره نساء آيه 82 (ترجمه: آيا قرآن را تدبر و پيگيرى نمىكنند و اگر از پيش غير خدا بود در آن اختلاف بسيار مىيافتند) تدبر در قرآن را رافع هر گونه اختلاف قرار مىدهد در صورتى كه آيه متشابه چنانكه لازمه قول مشهور است اختلافش با هيچگونه تدبرى حل نمىشود. ممكن است گفته شود كه مراد از آيات متشابهه همان حروف مقطعه فواتح سور مانند الم، الر، حم و غير آنها باشد كه راهى براى تشخيص مراد واقعى آنها نيست.
ولى بايد توجه داشت كه در آيه كريمه آيات متشابهه را بنام متشابه در مقابل محكم خوانده و لازمه اين تسميه اينست كه آيه نامبرده مدلولى از قبيل مدلولات لفظى داشته باشد نهايت اينكه مدلول واقعى با غير واقعى مشتبه شود و حروف مقطعه فواتح سور مدلول لفظى اينطورى ندارند.
علاوه بر اين ظاهر آيه اينست كه جمعى از اهل زيغ و انحراف از آيات متشابهه در اضلال و تفتين مردم استفاده مىكنند و در اسلام شنيده نشده است كسى از حروف مقطعه فواتح سور چنين استفاده تأويلى بنمايد و كسانى كه چنين استفاده تأويلى كردهاند از تأويل همه قرآن اين استفاده را نمودهاند نه تنها از حروف مقطعه فواتح سور.
✳️بعضى گفتهاند تأويل متشابه در آيه اشاره به قصه معروفى است « تفسير عياشى ج 1 ص 16 و تفسير قمى اول سوره بقره تفسير نور الثقلين ج 1 ص 22. » كه بموجب آن يهود مىخواستند از حروف مقطعه اوايل سور مدت بقاء و دوام اسلام را بدست آورند و پيغمبر- اكرم (ص) با خواندن فواتح سور يكى پس از ديگرى حساب ايشان را مختل ساخت.
✅اين سخن نيز بىوجه مىباشد
✅زيرا در صورت راستى اين قصه و درستى روايت سخنى بوده كه برخى از يهود گفتهاند و در همان مجلس پاسخ خود را گرفتهاند و اين واقعه در خور آن اهميت نيست كه در آيه كريمه بمسئله تأويل متشابه و اتّباع آن داده شده.
علاوه بر اينكه سخن يهود فتنهاى در بر نداشته زيرا اگر دينى حق باشد موقت يعنى قابل نسخ بودن آن لطمه به حقانيت آن نمىزند چنانكه اديان آسمانى قبل از اسلام همين حال را داشتهاند و بر حق بودند.
✅ثانيا لازمه اين قول اينست كه كلمه «تأويل» در آيه كريمه بمعنى مدلول و معنى خلاف ظاهر بوده باشد و هم اختصاص بآيات متشابهه داشته باشد و هر دو مطلب درست نيست و ما در بحثى كه در آينده از تأويل و تنزيل خواهيم كرد روشن خواهيم ساخت كه اولا «تأويل» در عرف قرآن از قبيل معنى و مدلول نيست كه لفظى بر آن دلالت لغوى داشته باشد و ثانيا همه آيات قرآنى اعم از محكم و متشابه تأويل دارند نه تنها آيات مشابهه.
✅و ثالثا در آيه كريمه كلمه{«آياتٌ مُحْكَماتٌ»} را با جمله{«هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ»} توصيف نموده و مدلول آن اينست كه آيات محكمه بامهات مطالب كتاب مشتملند و مطالب بقيه آيات بر آنها متفرع و مترتب مىباشند. و لازم بيّن اين مطلب آنست كه آيات متشابهه از جهت مدلول و مراد بآيات محكمه برگردند. يعنى براى استيضاح معنى آيات متشابهه آنها را بسوى محكمات رد كنند و به معونه محكمات مراد واقعى آنها را بيابند.