📌راه ولایت 🔹 مرحوم سیدنا الاستاد(رضوان الله علیه) این را با اصرار در غالب نوشته‌هایشان دارند كه بعد از وجود مبارك پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اول كسی كه مبتکر این فن است و راه ولایت را نشان داد حضرت امیر بود و آن این است كه انسان می‌خواهد «ولی الله» شود، چطور «ولی الله» شود؟ تنها راه ارتباط بنده با خدا همان عبادت است و غیر از این كه راهی نیست، حالا برخی‌ها گفتند این عبادت بالاترین سِمَتی است كه یك موجود ممكن، ممكن است داشته باشد؛ عبادت انسان را به خدای سبحان مرتبط می‌كند، برخی‌ها هستند كه «خَوْفاً مِنَ النَّارِ» عبادت می‌كنند اینها یا اصلاً «ولی الله» نیستند یا ولایت اینها بسیار ظریف و رقیق و اندك است كه به حساب نمی‌آید، در حقیقت اینها خودشان را می‌خواهند و می‌خواهند که در امنیت باشند. گروهی هم «شَوْقاً إِلَی الْجَنَّةِ»[1] عبادت می‌كنند كه اینها رفاه خودشان را می‌خواهند و نمی‌خواهند تحت ولایت مولایشان باشند. گروه سوم كسانی هستند كه به فكر پرهیز از دوزخ و رسیدن به بهشت نیستند، بلکه به فكر این هستند كه به ذات اقدس اله مِهر و ارادت و محبّت بورزند و بندگی كنند که این می‌شود «ولایت» و اول كسی كه این سه راه را نشان عابدان داد وجود مبارك حضرت امیر بود که فرمود ما این راه را داریم می‌رویم؛ البته از ائمه دیگر مخصوصاً از وجود مبارك امام صادق(سلام الله علیه)[2] همین روایت رسیده، اما اینها بعد از وجود مبارك حضرت امیر است.[3] 🔹 این همه اصحاب كه به محضر حضرت می‌رسیدند سخنان حضرت را می‌شنیدند، در نماز جمعه حضرت شركت می‌كردند، در سخنرانی‌های حضرت شركت می‌كردند هیچ‌كدام این حرف را نیاوردند؛ خدا غریق رحمت كند سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی را بارها می‌فرمود كه دوازده هزار نفر ثبت شدند، این اسد الغابة فی معرفة الصحابة دوازده هزار نفر را ثبت كردند، البته خیلی بیش از اینهاست، آنهایی كه از یك ساعت تا یك عمر خدمت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودند، آنهایی كه شناسایی شده بودند تا الآن، اسد الغابة فی معرفة الصحابة اسامی آنها آمده دیگران كه شناسایی نشدند نیامده است؛ می‌فرمودند كه آن دوازده هزار نفر یك طرف، وجود مبارك حضرت امیر یك طرف، آنها به اندازه حضرت حرف نیاوردند، آنها چه حرفی آوردند؟ برخی از روایات فقهی را ممكن است ابوهُریره و امثال ذلك نقل كرده باشند، هیچ‌كدام از آنها به اندازه خود حضرت امیر(سلام الله علیه) از حضرت حرف نیاورد، فرمود اگر كسی بخواهد ولی خدا باشد راه این است؛ تنها راه آن عبادت است یك، و عبادت هم نه «خَوْفاً مِنَ النَّارِ» باشد، نه «شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ» باشد، ﴿حُبّاً لِلَّهِ﴾[4] باشد، «شُكْراً لَهُ»[5] باشد، این راه «راه ولایت» است. اگر كسی این‌‌چنین بود این طلیعه ولایت است هر چه این راه را بیشتر ادامه داد ولایت او شكوفاتر می‌شود تا اینکه جزء اولیاء الهی می‌شود. [1]. علل الشرائع, ج1, ص57. [2]. علل الشرائع, ج1, ص12. [3]. نهج الحق, ص248؛ «مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ رَأَیتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك». [4]. سوره بقره, آیه165. [5]. وسائل الشیعه, ج6, ص387. 📚تاریخ: 1392/09/27 درس خارج فقه جلسه 40 🌿🌿🌿 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom