خوردن و نوشيدن و خواب و بيدارى و نشستن و برخاستن و رفتن و آمدن و غير آنها هركدام جايى و اندازهاى دارد درحالى لازم و در حالى غير لازم در شرايطى نافع و در شرايطى مضر مىباشد و در نتيجه انجام دادن هر كارى طبق دستورى است درونى كه در درك انسان كليات آن ذخيره شده و به حسب انطباق به مورد جزئيات آنها تحقق مىپذيرد.
هر فرد از انسان در كارهاى فردى خود به منزله كشورى است كه فعاليتهاى اهالى آن تحت قوانين و سنن و آداب معينهاى كنترل مىشود و قواى فعاله كشور نامبرده موظفند كه اعمال خود را اول به دستورات لازمالرعايه آن تطبيق نموده پس از آن انجام دهند.
فعاليتهاى اجتماعى يك جامعه نيز حال فعاليتهاى فردى را دارد و پيوسته يك نوع مقررات و آداب و رسومى كه مورد تسليم اكثريت افراد مىباشد بايد در آنها حكومت كند وگرنه اجزاى جامعه به واسطه هرج و مرج در كمترين وقت و كوتاهترين فرصتى درهم و متلاشى خواهد شد.