برشی از کتاب (140) 🔅🔅🔅 📌حضرت زهرا انسان کامل ▪ شناخت حضرت فاطمه زهرا)سلام الله عليها( چونان معرفت قرآن كريم، مشروط به طهارت از لَوْثِ حسّ و خيال و رَوثِ وهم و گمان و فَرثِ تمثيل و تشبيه و دَمِ مفهوم و ذهن است، زيرا حقيقتِ آن بانوٍّ، هم چون ساير اهل بيت عصمت(عليهم‌السلام)، همتاي قرآن مجيد است و حديث شريف و متواتر ثقلين شاهد صادق آن است: «اِنّي تارك فيكم الثَقَلين، كتابَ اللهِ وعِتْرَتي... » [بحارالانوار، ج2، ص225.]، و مساس علمي با قرآن كريم بدون طهارت روح و نزاهت دل ميسور نيست، چه اينكه تماس بدني با الفاظ اين كتاب آسماني بدون طهارت ظاهري روا نخواهد بود؛ (إنّه لقرآنٌ كريم في كتابٍ مكنونٍ لايمسّه اِلّاالمطهّرون).[ سوره واقعه، آيات 77 ـ 79.] ▪ معرفت مفهومي قرآن و معادل آن يعني عترت كه پيشه اهل انديشه حصولي است، محتاج به تحصيل مبادي تصوري و تصديقي مُتْقَن است و شناخت شهودي اين دو ثَقَل الهي، نيازمند خرق حجاب هاي مُلكي وملكوتي است و تمام آنچه براي صاحب نظر پرده است، براي صاحب بَصَر نيز حجاب به حساب مي آيد. ▪ افزون بر آن، آنچه براي معرفت شناس حصولي هدف شمرده مي شود، براي عارفِ شهودي صدف است، زيرا وي طالب مصداق است نه مفهوم، و قاصد عين است نه ذهن، و خواهان شخص است نه كلّي، و جوياي شاهد است نه غايب، و آنچه مُفَسِّر مفهومي و صاحب نظر ذهني در پژوهش فاطمه شناسي مي فهمد، بيش از مفهوم ذهني حضرت زهرا)سلام اللّه عليها( و صورت هاي حصولي كمال و جمال و جلال و عصمت و طهارت و نظاير آن نخواهد بود؛ چه اينكه درباره معاني آيات قرآن مجيد در همين محور مي فهمد و در همين مدار استنباط مي كند، در حالي كه حقيقت آن بانو چونان واقعيت قرآن كريم،مصداق عيني است نه مفهوم ذهني، شخص خارجي است نه معناي كلّي، و شاهد حضوري است نه پرده نشين حصولي، ▪ زيرا آن حضرت در عين آنكه گلاب است، شاهد مشاهد انبيا و اوليا است نه پرده نشين، و اگر صاحب نظري كه درباره آن بانو يا معادل قرآني وي مطلبي را استحصال نمود و چنين پنداشت كه من اين مطلب را از آن جهت كه حاكي واقع و مرآتِ خارج است، ادراك كرده ام، نه از آن لحاظ كه در ذهن من است، بايد در گفته خويش تجديدنظر نمايد تا ببيند آنچه را او به نام «واقع» يا «خارج» ناميد، هرچند به حمل اوّلي «واقع» و «خارج»اند، ليكن به حمل شايع صناعي كه همه آثار از آنِ او است، ذهني است نه عيني، و او غير از علم به واقع بهره اي ندارد؛ يعني معلوم او كه خود واقع است، از اومحجوب است و او تنها از پشت پرده صورت علمي آن را ادراك كرده است و تنها راه نيل به آن معلومِ واقعي خروج از منطقه ذهن به عين و هجرت از كوخ مفهوم به كاخ مصداق و رحلت از غايب به حاضر و بالاخره از علم اليقين به عين اليقين است، و چنين كار سترگي ميسور صاحب نظران مفهومي نيست، بلكه ويژه صاحب بصران مصداقي است: او را به چشم پاك توان ديد چون هلال هر ديده جاي جلوه آن ماه پاره نيست[ديوان حافظ.] ▪ آنچه در صعوبت شناخت حضرت فاطمهٍّ وارد شد كه مردم از معرفت آن بانو محروم و ممنوع اند؛ «فُطِموا عن معرفتها... » [بحارالأنوار، ج43، ص65.]، ناظر به همين مطلب است، حتي براي بسياري از صاحب بصران شاهد، مشهود نخواهد شد. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom