. 📐ای استاد و مربی! اگر به مقام والایی که تصاحب کرده‌ای، درست توجه کنی و اگر لذت بارور ساختن شخصیت مورد تربیت خودت را واقعاً بچشی، و مقداری حقوق ماهیانه و مقام رسمی ظاهری فریبت ندهد تا آنها را پاداش کار خود بدانی، به یقین احساس خواهی کرد پاداشی بزرگ‌تر و ابدی‌تر و انسانی‌تر از آن نیست که دانشجویی از جایش برخیزد و از تو دربارۀ موضوعی که می‌دانی، سؤالی کند. 📐شما ای سؤال‌کنندگان! استفهام خودتان را در صورت اعتراض و خودنمایی مطرح نکنید. هنگامی که سؤال به شکل اعتراض و خودنمایی مطرح می‌شود، در حقیقت، سؤال‌کننده یک سد پولادین میان مغز خود و روح پاسخگو ایجاد می‌کند و با دست خود، از جریان آب زلال معرفت به روح خویش جلوگیری می‌کند. 📐شما ای پاسخ‌گویندگان! بدانید انسانی که خدا او را شایستۀ داشتن یک مغز درک‌کننده با پانزده میلیارد رابطۀ الکتریکی دانسته و کارگاه شگفت‌انگیز جهان هستی را به او عطا فرموده است، به دانستن یک موضوع ناچیز که تو می‌دانی و او نمی‌داند، شایسته‌تر است. تفهیم این موضوع ناچیز را از سؤال‌کننده دریغ مدار! ما از کجا می‌دانیم همین پاسخ صمیمانه و مخلصانۀ تو، پیش از آنکه به معلومات سؤال‌کننده بیفزاید، روح باعظمت تو را به فعالیت‌های عالی‌تر وادار نخواهد کرد؟ 📄گناهی بس بزرگ است که انسانی یا گروهی از انسان‌ها، تشنگی و گرسنگی روح خود را به معرفت و دانش، چه به زبان بیاورند و چه به هیچ وجه اظهار نکنند، در هر قیافه و کرداری که ممکن است به شما نشان بدهند، شما بدون اعتنا و دامن‌کشان، از پیش روی این تشنگان و گرسنگان بگذارید و به روی خود نیاورید که انسان‌هایی را در حال جان کندن دیدید، ولی خرامان خرامان به راه خود رفتید! 📚جعفری، محمدتقی. مجموعه آثار ۱۳- فلسفه اخلاق، تعلیم و تربیت. ص ۱۸۴ و ۱۸۵ 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom1