«تو مناجات با حق را مثل تکلم با یک نفر بندگان ناچیز حساب کن.چه شده است که اگر با یک نفر از دوستان, سهل است با یک نفر از بیگانگان، اشتغال به صحبت داشته باشی مادام که با او مذاکره می کنی از غیر غافلی و با تمام توجه به او مشغولی، ولی در اشتغال به مکالمه و مناجات با ولی النعم و پروردگار عالمیان بکلی از او منصرف و غافلی و به دیگر امور متوجهی !آیا قدر بندگان از ذات مقدس حق افزون است؟ یا تکلم با آنها ارزشش از مناجات با قاضی الحاجات بیشتر است؟ آری من و [شما] مناجات با حق را نمی دانیم چیست.تکالیف الهیه را سربار امور می دانیم.البته امری که تحمیل بر شخص شد و سر بار زندگانی گردید،در نظر اهمیت نخواهد داشت.باید سرچشمه را اصلاح کرد و ایمان به خداوند و فرمایشات انبیاء پیدا کرد تا کار اصلاح شود.همه بدبختی ها از ضعف ایمان و سستی یقین است » (شرح چهل حدیث ، ص428-429) @rahighemakhtoom