💎
#جواهر_قیمتی 4️⃣
✨خاطره ای از
#شهید_محمد_حسین_فهمیده
🌿صدای بگو مگو میآمد .گویا حسین ریزه قصد داشت به خط مقدم برود اما فرمانده اجازه نمی داد.
🌿او اصرار می کرد و خواهش ، که بگذارید من هم به خط بیایم .فرمانده هم تاکید داشتند : «
حسین آقا حالا برای شما زود است .» او که دید پا فشاریاش فایده ای ندارد ، قاطع و درکمال ادب واحترام گفت : « من به شما ثابت می کنم که زود نیست…» ❗️
🌿چند روز بعد همه متوجه غیبت محمدحسین شده،نگرانی وجودشان را فرا گرفته بود.اما تلاششان نیز برای یافتن او بی فایده بود .که یک روز بچهها چشمشان به عراقی کوتاه قدی افتاد که به سمت خاکریز خود می آمد . صبر کردند تا اسیرش نمایند.کمی که جلو تر آمد ، دیدند حسین ریزه است که لباس عراقیها را به تن کرده و سلاحشان را به دوش گرفته …⁉️
🌿« همان موقع نزد فرمانده رفت .در پاسخ نگاههای پرسشگر وتاحدودی عصبانی او گفت : « خودتان گفتید به خط رفتن برای من زود است .
من به آنجا رفتم ،یک عراقی را دست خالی کشته ، لباس و پوتین وسلاح او را به همراه آوردم تا ثابت کنم اراده و عشقم از جثه ام بزرگتر است .»❣️
#مکتب_شهدا
#راهیان_کوثر
#روابط_عمومی_راهیان_کوثر
@rahiyanekosar1