نمى ‏آورند، چه رسد اگر پیامبرشان اصلا چنین شرائطى را نداشت.(۱) با این توضیحات اگر غیر عربها هم بخواهند به بهانه اینکه قرآن عربی است ایمان نیاورند، فرقی با مشرکان متعصب و نژادپرست عرب نخواهند داشت. امّا اگر با وجود عربی بودن قرآن ایمان آوردند این آیه به برتری آنها نیز اشاره خواهد داشت؛ چنانکه در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) ذیل این آیات آمده است: «لَوْ نُزِّلَ الْقُرْآنُ عَلَى الْعَجَمِ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ وَ قَدْ نُزِّلَ عَلَى الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ فَهَذِهِ فَضِیلَهُ الْعَجَمِ»(۲)؛ (اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب به آن ایماننمى آورد، ولى قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این فضیلتى است براى عجم). بنابراین این آیه اشتباه ترجمه شده و ترجمه ی صحیح آن چنین است: «هر گاه ما آن [ قرآن] را بر بعضى از عجم (غیر عرب) نازل مى ‏کردیم و او آن را برایشان مى‏ خواند [اعراب به دلیل شدت تعصب] به آن ایمان نمى‏ آوردند [در حالی که برخی عجم ها با وجودی که قرآن به زبان آنها نبود، به دلیل عدم تعصب و حق پذیری ایمانآوردند؛ و این نشانه ی فضیلت و برتری عجم است]». ۲. آیه۳ سوره فصلت: «کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»؛ (کتابی آسمانی که آیات آن با تمام جزئیات بیان شده است، در قرآنی عربی، برای مردمی که عربی می دانند). نتیجه‌: قرآنِ عربی برای مردم عرب زبان آورده شده؛ نه برای پارسی زبانان. پاسخ: از مسلمات تاریخ است که یکى از گروندگان به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) سلمان فارسى است که ایرانى بوده، یکى دیگر بلال بوده که اهل حبشه بوده است و یکى صهیب بوده که اهل روم آن روز بوده است و همه آنها بخاطر ایمانشان مورد تحسین پیامبر(صلی الله علیه وآله) قرار گرفته اند. از طرفی این هم مسلم است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) یهودیان را هم دعوت مى‏ کرده و همچنین به پادشاهان ایران، مصر، حبشه، و روم نامه نوشته و همه را به اسلام دعوت کرده، همه این شواهد دلالت دارد بر اینکه دعوت پیامبر اسلام جهانى و عمومى بوده است(۳) وقرآن نیز گرچه عربی نازل شده است، ولی براى همه ى مردم نازل شده است؛ لذا در آیه۱۸۵ سوره بقره می فرماید: «هُدىً لِلنَّاسِ». بنابراین منظور از جمله «لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» این است که تنها «اهل علم و تقوا» از آن بهرهمند مى شوند و منظور این نیست که تنها افرادی که عربی می دانند از آن بهرهمند می شوند.(۴) ضمن اینکه – بر فرضی که مخاطب قرآن فقط عرب بوده باشد- خود عرب مشاهده می کند که قرآن عربی است؛ لذا چه نیازی وجود دارد که به عرب گفته شود که «قرآن عربی است»! مگر اینکه مراد و منظور از لفظ «عَرَبِیًّا» فصاحت و قابل فهم بودن برای «اهل فهم» باشد. بنابراین ترجمه صحیح آیهچنین می شود: «این کتابى است که آیاتش روشن، و هر مطلبى را در جاى خود بیان کرده، و شرح و تفصیل تمام نیازمندی هاى انسان را در تمام زمینه‏ ها ذکر نموده است، کتابى است فصیح و گویا، براى جمعیتى که آگاهند و جویاى حقیقت اند». ۳. آیه۲ سوره یوسف: «اِنَّا اَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»؛ (ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل کرده ایم، تا شما [عرب زبان ها] بفهمید). و همچنین در آیه۳ سوره زخرف با همان مضمون می خوانیم: «اِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون». نتیجه‌: خداوند قرآن را برای اَعراب فرستاده که زبانشان عربی است؛ نه برای پارسی زبانانِ ایرانی که عربی نمی فهمند. پاسخ: ضمن اینکه پاسخهای کلی آیات گروه دوّم از این آیات نیز جواب می دهند، باید توجّه داشت که: اولا: «نازل شدن کلام وحی به یک زبان دلیل بر اختصاص آن به کسانی که با آن زبان صحبت می کنند نیست»؛ چنانکه یک کتاب علمی اگر به زبان خاصی نوشته شود نباید دیگران خود را از فراگرفتن آن محروم کنند. ثانیا: اگر قرآن به زبان عربی نازل شده است بخاطر ادله ای غیر از بحث اختصاص آن به اَعراب می باشد؛ به عنوان مثال زبان عربى به شهادت آنها که اهل مطالعه در زبانهاى مختلف جهانند آن چنان زبان وسیعى است که مى ‏تواند ترجمان دقیقی برای لسان وحى باشد و مفاهیم و ریزه کاریهاى سخنان خدارا باز گو کند. علاوه بر این مسلم است که اسلام از جزیره عربستان و از یک کانون تاریکى و ظلمت و توحش و بربریت طلوع کرد، و در درجه اول مى بایست مردم آن سامان را گرد خود جمع کند، آن چنان گویا و روشن باشد که آن افراد بى سواد و دور از علم و دانش را تعلیم دهد و در پرتو تعلیمش دگرگون سازد و یک هسته اصلى براى نفوذ این آئین در سایر مناطق جهان به وجود آورد. ثالثا: تعبیر به «عربى بودن» که در ده مورد از قرآن تکرار شده پاسخى است به آنها که پیامبر را متهم مى کردند که او این آیات را از یک فرد عجمى یاد گرفته و محتواى قرآن یک فکر وارداتى است و از نهاد وحى نجوشیده است.(۵) ۴. آیه۴۴ سوره فصلت: «و