حمید تازه شهروند کشور سوئد شده بود که از طریق دوستانش در فضای مجازی از اوضاع سوریه مطلع شد. از آن به بعد دیگر تاب ماندن نداشت و نتوانست نسبت به همنوعان و مردم بیدفاع سوریه بیتفاوت بماند. او وقتی میخواست برگه اعزامش را به امضای خواهرش پریسیما برساند، به او گفت این راه که انتخاب کردهام جانبازی، شهادت و مفقوالاثری در پیش دارد. تو باید همان رسالتی را به دوش بگیری که قرنها پیش از این عمه سادات بر عهده داشت. پریسیما هم همین رسالت را برای خودش انتخاب کرد. حمید وقتی به جبهه میرفت، مرتب میگفت: آنقدر مدافع حرم میمانم تا بیبی من را بخرد. ماند و عاقبت شهادت را در آغوش گرفت.
🍃❤️
@rahpoyane