🔰 | 🌟تیکه کلامش این بود : خدا بزرگه میرسونه... -- یه نیسان داشت که با اون روزیشو در می آورد پشتِ دخلِ نان بربری هم می رفت تا اگه مستمندی رو‌ میشناسه نان مجانی بهش بده... -- عجیب دست و دلباز بود و اگه مستمندی رو می دید هر چی داشت بهش می بخشید، فکر نمی کرد شاید یه ساعت بعد خودش بهش نیاز پیدا کنه ‌ -- گاهی یه روز کلی با نیسانش کار می کرد اما روز بعد پول بنزینشو از من میگرفت!! ته و توی کارشو در می آوردم می فهمیدم کل پولو بخشیده... مجید _قربانخانی🕊🌷 مدافع _حرم 🌹 🌹شادی روح مطهرش صلوات🌹