چرا ما صفحه نورانى اين داستان را كمتر مطالعه میكنيم؟ درحالى كه جنبه حماسى اين داستان صد برابر بر جنبه جنايى آن میچربد و نورانيت اين حادثه بر تاريكى آن خيلى میچربد. پس بايد اعتراف كنيم كه يكى از جانی هاى بر حسين بن على ما هستيم كه از اين تاريخچه فقط يك صفحه اش را می خوانيم و صفحه ديگرش را نمی خوانيم. جانی هاى بر امام حسين آنهايى هستند كه اين تاريخچه را از نظر هدف منحرف كرده و می كنند. حسين را يك روز كشتند و سر او را از بدن جدا كردند، اما حسين كه فقط اين تن نيست، حسين كه مثل من و شما نيست، حسين يك مكتب است و بعد از مرگش زنده تر می شود. دستگاه بنى اميه خيال كرد كه حسين را كشت و تمام شد، ولى بعد فهميد كه مرده حسين از زنده حسين مزاحم تر است، تربت حسين كعبه صاحبدلان است. زينب هم به يزيد همين را گفت، گفت: اشتباه كردى، كِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ، ناصِبْ جَهْدَكَ، فَوَاللَّهِ لا تَمْحو ذِكْرَنَا وَلا تُميتُ وَحْيَنا هر نقشه اى كه دارى به كار ببر ولى مطمئن باش تو نمیتوانى برادر مرا بكشى و بميرانى؛ برادر من زندگی اش طور ديگر است، او نمرد بلكه زنده تر شد. از کتاب حماسه حسینی @rahrovanraheqoran