🔰 لیبرال های ایرانی و اُفت فشار گاز
🔺 با جماعت عجیب و غریبی مواجه هستیم. «لیبرالهایایرانی» را میگویم. نُطفه این جریان، در «رَحِم جریان منورالفکری ایران» بسته شد. با ظهور نخستین نمادهای مدرنیته درغرب و پژواک آن درایران، آثار «وضع حمل غربگرایی»، در ایران دیده شد. قابِلههای این زایش؛ همان سفرکردهها به غرب و تاکسی برگشتیهایی بودند که نسخه توسعه غرب را نه در «جَهد علمی»؛ بلکه در «تقلید کورکورانه از سبکزندگیغربی» بازتعریف کردند. لذا در جهان بینی این جماعت، اصالتِوجود، در «خودکم بینی» و «بزرگبینیغرب» است. هویت این جریان «خودتحقیری» و مرامش «وابستگی بهاجنبی» است.
اگر از مرور تاریخ معاصرایران بگذریم همین دهه اخیر، پُراز حقایق فراموشنشدنی از گفتار و رفتار جماعت غربگراست. برای نمونه «تولید واکسن ایرانی» در اوج کرونا، آنهم توسط دانشمندان ایرانی که متاسفانه از سوی غربگرایان، مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفت.
🔺هواسرد است؛ بگذارید پیرامون «سرما و مصرف گاز» و بازهم «نگاه خودتحقیرانه» این جماعت مثالی بزنم. ورود سرمای بیسابقه بهکشور، غیرقابلانکار است. سرمایزیرصفر، بعضاً تا 25c- درجه، در صدها نقطه کشور، قطعاً مصرف گاز را دوچندان ساخته است. این شرایط یعنی مصرف زیاد، «اُفت فشار در چرخه گاز رسانی» را به دنبال داشته است. امّا جماعتغربگرا، ازهمین گرفتاری مردم بسیار خوشحالند و به دنبال تخریبسیاسی و تحقیر توانمندیهای داخلی هستند.
جریان لیبرال ایرانی، درحالی چشم خود را روی "مدیریت نابسامان غرب" در زمستان اروپا و آمریکا بسته است؟! که درهمین زمستان اخیر، زندگی در بسیاری از ایالتها از شرق تا غرب آمریکا به بن بست رسید و 70 نفر در 8 ایالت آمریکا جان باختند. در اروپا نیز گرفتاری مردم، بههمین منوال است. چراکه اکثر شهروندان اروپایی عملاً بین انتخاب هزینه «غذا» یا «گرما» گرفتار و متحیرند! اتباع غربی، برای حداقل گرمای منازل خود در زمستان، به «سوزاندن فضله حیوانات» و «خرید هیزم» بهقیمتسرسامآور، روی آورده اند.
آری؛ غرب در حوزه انرژی و گاز محدودیت دارد؛ اما سئوال اینجاست که چرا عدم دسترسی آسان و ارزان هیزم، برای مردم قاره سبز، با آن همه ثروت و توسعه یافتگی دولتهایشان مورد نقد غربگرایان قرار نمی گیرد و کدخدایی آمریکا و تلفات 70 نفری در پی بارش برف زمستانی، عملاً مسکوت می شود و در مقابل افت فشار گاز ناشی از مصرف بالا در ایران اسباب خودتحقیری می شود.
🔺نکته درخور توجه این واقعیتاست که «جریانغربگدا» در ایران، چشم خود را بر روی کاستی های غرب بسته است و گرفتاری مردم ایران، فرصتی است برای رقابت سیاسی و تحقیرملی. این جماعت با همه غرب پرستی خود، برای تحقیر ایران پای شرق را نیز به میان آورد؛ که چه نشسته اید که ما از روسیه نیز کمتر هستیم؟!
این مقایسه ناخواسته باعث شد که بَرگ دیگری از "توانملی و قدرت ایران قوی" به چشم آید. چرا که ایران، بزرگترین شبکه گاز رسانی و در دسترس ترین خدمات انرژی در دنیا را دارد؛ حتی وسیعتر از روسیه. اساساً توسعه شبکه گازی، عدالت در توزیع بین مناطق شهری و روستایی، حجم انتقال و میزان گاز رسانی در ایران، با روسیه گازی نیز، غیرقابل مقایسه است.
🔺خواستم بگویم ریشه اظهارات خودتحقیرانه جریان غربگرای داخلی؛ نه برای «اُفت فشار گاز»؛ بلکه به دلیل اُفت «روحیه ایران دوستی» و رگههای «غرب پرستی» در عقبه این جریان است. تاریخ معاصر راوی این حقیقت است که جریان منورالفکری یا لیبرالسیم ایرانی با «گِداییغرب» و «خودتحقیری» خُوگرفته و «خودباوری ملی» را بر نمیتابد