نهج البلاغه؛باسلام وصبح بخیر،شب 🍎🍎جمعه یادکنیم سفر کرده هامون رابا خواندن🍊🍊 حمدو🍇🍎 سوره وصلوات برمحمد وآل محمد علیه وعلیهم السلام.🖤🏴🏴🏴🏴🏴🏴 خطبه ۱۲۲-خطاب به خوارج (پس از پافشاري خوارج در شورشگري، امام (ع) به قرارگاهشان رفت و فرمود:) آيا همه شما در جنگ صفين بوديد؟ گفتند: بعضي بوديم و برخي حضور نداشتيم فرمود: به دو گروه تقسيم شويد، تا متناسب با هر كدام سخن گويم. دو دسته شدند، امام ندا درداد كه: ساكت باشيد، به حرفهايم گوش فرا دهيد و با جان و دل به سوي من توجه كنيد، و هر كس را براي گواهي سوگند دادم با علم گواهي دهد آنگاه سخنان طولاني مطرح فرمود كه: (برخي از آن خطبه اين است) سياست استعماري قرآن بر سر نيزه كردن آنگاه كه شاميان در گرماگرم جنگ، و در لحظه هاي پيروزي ما، با حيله و نيرنگ، و مكر و فريبكاري قرآنها را بر سر نيزه بلند كردند شماها نگفتيد كه: (شاميان، برادران ما و هم آيين ما هستند؟ از ما مي خواهند از خطاي آنان بگذاريم. و راضي به حاكميت كتاب خدا شده اند، نظر ما اين است كه حرفشان را قبول كنيم و از آنان دست برداريم؟)، اما من به شما گفتم كه: اين توطئه ظاهرش ايمان و باطن آن دشمني و كينه توزي است، آغاز آن رحمت و پايان آن پشيماني است، پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد، و از راهي كه در پيش گرفته ايد منحرف نشويد، و در جنگ دندان بر دندان فشاريد، و به هيچ ندايي گ وش ندهيد، زيرا اگر پاسخ داده شوند گمراه كننده اند، و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، كه همواره چنين بود، اما دريغ! شماها را ديدم كه به خواسته هاي شاميان گردن نهاديد، و حكميت را پذيرفتيد، سوگند بخدا! اگر از آن سر باز مي زدم مسوول پيامدهاي آن نبودم، و خد گناه آن را در پرونده من نمي افزود بخدا سوگند! اگر هم حكميت را مي پذيرفتم به اين كار سزاوار پيروي بودم زيرا قرآن با من است، از آن هنگام كه يار قرآن گشتم از آن جدا نشدم. وصف ياران جهادگر پيامبر (ص) ما با پيامبر (ص) بوديم، و همانا جنگ و كشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خويشاوندان ما دور مي زد، اما از وارد شدن هر مصيبت و شدتي جز بر ايمان خود نمي افزوديم، و بيشتر در پيمودن راه حق، و تسليم بودن برابر اوامر الهي، و شكيبايي بر درد جراحتهاي سوزان، مصمم مي شديم. هدف مبارزه با شاميان. اما امروز با پيدايش زنگارها در دين، كژيها و نفوذ شبهه ها در افكار، تفسير و تاويل دروغين در دين، با برادران مسلمان خود به جنگ خونين كشانده شديم، پس هرگاه احساس كنيم چيزي باعث وحدت ماست و به وسيله آن با يكديگر نزديك مي شويم، و شكافها را پر و باقيمانده پيوندها را محكم مي كنيم، به آن تمايل نشان مي دهيم، آن را گرفته و ديگر راه را ترك مي گوييم.